“
معیارها روشها و تکنیکهای پیشنهادی ساختار سازمانی کاهش لایهها یا سطوح سازمانی، ایجاد تیمهای میان فعالیتی و مدیریت آن ها
تفویض اختیار آموزش و پرورش تیمها برای خودگردان شدن و توانمندی برای عدم مخالفت با چابکی، تعریف واضح اختیارات و مسئولیتها. راه اندازی تولید ضایعات اندک و اثاثیه، و دیگر تسهیلات تولیدی قابل طراحی مجدد و تاشو وضعیت کارکنان اهمیت قائل شدن به آموزش کامپیوتری، محدودیت زدایی از روش های آموزش یا کارورزی، ایجاد محیط انگیزشی برای یادگیری، گردش شغلی. مشارکت کارکنان نظام پیشنهادات، برنامه های دوایر کیفیت، بسترسازی مشارکت کارکنان در فرایند تصمیم گیری ماهیت مدیریت آموزش مدیران پیرامون واکنشپذیری نسبت به کارکنان وارزشهای زندگی(به جای توجه صرفاً بر سود)، شفاف سازی از طریق تشریک اطلاعات، جلسه با کارکنان. پذیرش پاسخ مشتری بسترسازی جهت دریافت واکنش مشتری به محصولات و خدمات عرضه شده، استفاده ازنمودار علت و معلول برای ثبت پاسخ مشتریان؛ و طراحی و تدوین سیستم اطلاعاتی برای ایجاد اطلاعات درستی از پاسخ مشتری در زمان مناسب و به فرد مناسب در جهت انجام تغییرات ضروری. چرخه عمر محصول طراحی محصولی با حداقل قیمت، حمل با کمترین زمان به بازار و دارای قابلیت اطمینان و نگهداری بالا. دوره خدمت- محصول طراحی شیوه جابجایی محصولات بدون بازگشت زمان و عملکرد به حالت اولیه. بهبود طراحی در نظر گرفتن طراحی به عنوان فعالیت مستمر،استفاده از تکنولوژی های جدید طراحی،مهندسی همزمان. روش تولید انتخاب فرایندهای نوآورانه و تکنولوژی های واقعی، به کارگیری مفاهیم تولید انعطافپذیر، نصب تسهیلات اطلاعاتی یکپارچه، پشتیبانی خودکار و بازرسی صد در صد. برنامه ریزی تولید برنامه ریزی کوتاه مدت برای اتخاذ تصمیمات سریع سیستمهای هزینه و حسابداری انتخاب رویکرد هزینه یابی بر مبنای فعالیت بدون اثرگذاری بر الزامات قانونی. اتوماسیون بیشترین اولویت به انعطافپذیری داده می شود؛ گزینش آن تسهیلات تولیدی که از لحاظ الکترونیکی می توان برنامه نویسی کرد. ادغام فناوری اطلاعات کارهایی که نتوان از طریق کاغذ یا به صورت فیزیکی پشتیبانی کرد حذف شده و با فناوری اطلاعات ادغام میشوند؛ استفاده از ابزارهای ارتباطی چندگانه شدیداًَ توصیه می شود. تغییر فرایندهای کاری و فنی به کارگیری مفاهیم مهندسی مجدد فرایندهای کسب و کاری، طراحی راه اندازی توأم با پیشبینی تغییرات و اصلاحات در یک حیطه زمانی سریع و انمی. مدیریت زمان اطلاعات در زمان مناسب به تیمها اعلام می شود تا کیفیت حمل به موقع افزایش پیدا کند؛ استفاده از مضامین کاربرد مجدد طراحیها برای کاهش زمآنهای انتظار تولید، طراحی و بازاریابی. وضعیت کیفیت طراحی محصولات؛ فرایندها و خدمات بگونه ای که توأم با حفظ نوآوری، درجه بالایی از کیفیت و خشنودی مشتری را به همراه داشته باشند. وضعیت بهره وری استفاده از مفاهیم کلیت یا جمع گرایی در راستای نیل به بهره وری برون سپاری انتخاب تأمین کنندگان و طراحی زنجیره تأمین به منظور ارئه محصولات و مارکهای جدید،عدم انعقاد قرارداد یا مقاطعه با آنهایی که تکنولوژیها و فرایندهایی را ندارند.
منبع: جعفرنژاد و شهایی، ۱۳۸۶
گواناساکارن (۱۹۹۹) برای تولید چابک، چهار وجه اساسی را تحت عناوین استراتژی، تکنولوژی، سیستمها، و نیروی انسانی در نظر میگیرد (Gunasekaran A. , 1999).
۱- استراتژیها: در جهت اجرای الگوی چابک، استراتژیهای مختلفی مطرح است که عبارتند از:
الف) مدیریت زنجیره عرضه که در این زمینه، تحقیقات روی انواع آسیب پذیری زنجیرههای عرضه، چابکی زنجیره و مدیریت آن و هزینه های موجودی در طول زنجیره عرضه متمرکز است.
ب) مهندسی همزمان که در اجرای این شیوه، تغییرات مکرر طراحی کاهش یافته و به یک روش طراحی سیستماتیک طراحی همزمان محصول و فرآیندهای تولیدی منجر میگردد.
۲- تکنولوژیها: سیستم تولیدی چابک نیازمند فراهم شدن سخت افزارها و نرم افزارها مناسبی است که امکان تغییرات آرایش سریع سیستم تولیدی از تولید یک محصول به محصول دیگر را فراهم کند.
۳- سیستمها: سیستم تولید چابک باید قادر به ارزیابی سریع فرایند طراحی محصول از نظر فرآیندهای تولیدی مورد نیاز ، زمآنهای تولید و هزینه های مربوطه میباشد به طوری که بتوان تغییرات طراحی و فعالیتهای بدون ارزش افزوده را به حداقل رساند.
۴- نیرویانسانی: یکی از مسائل مطرح در حرکت به سمت چابکی سازمانی، چگونگی مدیریت و ایجاد انگیزش در نیروی انسانی است. مشکل ترین قسمت در تحقق هدف مدیریت چابک، تغییر ساختاری و سازماندهی نبوده بلکه تغییر در فرهنگ و شیوه اعمال مدیریت است. (Lin & Desouza & Roy , 2010) (Baskerville & Pries-Heje & Madsen , 2010)
۴٫۲٫ رقابت پذیری
فرایند جهانی شدن، به وجود آمدن سازمان تجارت جهانی و یکپارچگی بازارهای جهانی، پیشرفتهای سریع و بنیادین تکنولوژیک، پیشرفت های جدید در زمینه فناوری اطلاعات، افزایش تغییرات سریع در الگوهای مصرف و تقاضا، تبیین کنترل های آلودگی محیط زیست و حفظ منابع انرژی، کمبود منابع و هزینه های بالای آن ها، چالشهایی هستند که بنگاهها و صنایع مختلف در عرصه تجارت و فعالیتهای اقتصادی با آن روبرو هستند و ادامه حیات آن ها، منوط به تصمیم گیری درست و به موقع در برابر این تغییرات است. در این میان، فرایند جهانی شدن و گسترش بازارهای مصرف و نیز افزایش تعداد رقبا و شدت رقابت، باعث اهمیت بخشیدن به مفاهیمی مانند رقابتپذیری شده است.این امر موجب گردیده تا بنگاهها، صنایع و کشورهای مختلف در جهت ارتقای رقابتپذیری خود به شناسایی عوامل مؤثر بر رقابتپذیری و تقویت آن ها تلاش کنند. بسیاری از محققان جهت توجیه و تفسیر رقابتپذیری و عوامل مؤثر بر ان، نظریه و مدلهایی را عرضه داشته اند و عوامل مؤثر بر رقابتپذیری را دسته بندی کرده و در قالب مدل هایی ارائه کردهاند. این نظریه ها و مدلها نیز از تنوع نسبتا زیادی برخوردارند. اما در این میان مدل الماسگون مایکل پورتر از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار است. لذا در ادامه پس از بیان مفاهیم اولیه رقابتپذیری به معرفی این مدل پرداخته و سپس به بحث در مورد استراتژی رقابتی می پردازیم.
۱٫۴٫۲٫ مفهوم رقابتپذیری
مطالعه نظریات صاحب نظران و پژوهشگران مختلف نشان میدهد که از رقابتپذیری تعریف و تعبیر واحدی وجود ندارد. اما به طور کلی میتوان رقابتپذیری را قابلیتها و توانمندیهایی دانست که یک کسب و کار، صنعت، منطقه، کشور دارا هستند و میتوانند آن ها را حفظ کنند تا در عرصه رقابت بینالمللی نرخ بازگشت بالایی را در فاکتورهای تولید ایجاد کرده و نیروی انسانی خود را در وضعیت نسبتاً بالایی قرار دهند. به عبارت دیگر، رقابتپذیری توانایی افزایش سهم بازار، سوددهی، رشد ارزش افزوده و ماندن در صحنه رقابت عادلانه و بینالمللی برای یک دوره طولانی است.
“