“
۳٫اندازه گیری سرمایه فکری
۴٫مدیریت سرمایه فکری
۵٫گزارشگری سرمایه فکری
اولین گام شناسایی سرمایه های فکری بنگاه است این مرحله شامل اندازه گیری ارزش آن میباشد همه سرمایه های فکری به طور خودکار برای یک بنگاه ارزشمند نیستند این سرمایه ها زمانی ارزشمند هستند که به پیشبرد ا هداف بنگاه کمک کنند سرمایه فکری را میتوان از طریق انجام مصاحبه کارگاههای آموزشی یا از طریق نظرسنجیهای اینترنتی شناسایی کردد زمانی که سرمایه فکری شناسایی شد میتوان ارزش آن را سنجید هنگام ارزش گذاری سرمایه فکری باید به خاطر داشته باشیم که ارزش سرمایه فکری به راهبرد بنگاه بستگی دارد و به طور پویا با سایر منابع در تعامل و به آن ها وابسته است
گام بعدی ترسیم نقشه ارزش زایی است این مثال دیدنی دو کارکرد اولیه دارد: ایجاد اطمینان از این که راهبرد با همه عوامل ارزش سرمایه فکری منسجم و پیوسته است و ایجاد امکان ارتباط دهی آسان راهبرد و نقش و اهمیت سرمایه فکری در پیشبرد راهبرد بعد از شناسایی و ترسیم عوامل ارزش سرمایه فکری بنگاه میتواند سنجش آن ها را شروع کند. ابزار و فنون زیادی برای سنجش سرمایه فکری موجود است.
زمانی که سرمایه فکری اندازه گیری شد میتوان آن را مدیریت کرد به کمک ارزشیابیهای مربوط میتوانیم سطوح فعلی عملکرد را بشناسیم بفهمیم که آیا سرمایه فکری بهتر شده یا رو به زوال رفته است و پی ببریم چه فعالیتها یا برنامه هایی بر عملکرد اثر داشتهاند از این اطلاعات میتوان در تصمیم گیری بررسی و آزمون راهبرد و مدیریت مخاطرات مرتبط با سرمایه فکری استفاده کرد (انجمن رسمی آمریکا ۱۳۸۸).
گام نهایی گزارشگری سرمایه فکری است هدف گزارشگری سرمایه فکری ارائه اطلاعاتی درباره سرمایه فکری یک سازمان به ذی نفعان آن است گزارشگری سنتی نمیتواند ارزش سرمایه فکری را توصیف کند راههای مختلفی برای توجه به محدودیتهای گزارشگری مالی سنتی در افشای اطلاعات درباره سرمایه فکری ایجاد شده اما هنوز نسبت به هیچ استانداردی توافق نشده است در نتیجه سازمانهای مختلف گزارشهای داوطلبانهای را ارائه کرده و به مزایای واضح آن از قبیل بهبو د شناخت ذی نفعان از راهبرد بنگاه و بهبود تصویر از بنگاه و شهرت آن پی بردهاند (انجمن رسمی آمریکا ۱۳۸۸).
۲-۷-۳- دلایل اندازه گیری سرمایه فکری توسط سازمانهای دولتی
سازمانها به دلایل متعددی تمایل به اندازه گیری سرمایه های فکری کارکنان خود دارند.
۱٫اندازه گیری سرمایه فکری میتواند به تدوین استراتژی تجاری برای یک سازمان کمک کند.
۲٫سازمان با شناسایی و توسعه سرمایه فکری اش میتواند یک مزیت رقابتی را به دست آورد.
۳٫ ایجاد شاخصهای کلیدی عملکرد که به ارزیابی اجرای استراتژی کمک خواهد کرد.
۴٫استفاده از ارزیابیهای غیرمالی سرمایه فکری میتواند به طرحهای باز پرداخت و پاداش شرکت ارتباط داده شود.
۵٫ ارتباط با سهامداران خارجی که داراییهای فکری شرکتها را در اختیار دارن (هلمن[۲۱] ۲۰۰۵).
دلایل اول تا چهارم برای اهداف درون سازمانی و دلیل پنجم برای اهداف خارج از سازمان میباشد.
زنجیردار (۱۳۸۷) دلایل شرکتها برای اندازه گیری سرمایه های فکری را اینگونه مطرح میکند: بهبود مدیریت داخلی بهبود گزارشات خارجی رضایت عوامل اجرایی و قانونی در نهایت میتوان گفت که دو مأموریت اصلی مدیریت دانش به شرح زیر است:
۱٫تلاش مداوم در جهت گسترش و توسعه بهتر سیستم ها، برای ایجاد ثبت و انتشار دانش درون سازمانها وجود دارد.
۲٫آگاهیهای رو به رشدی وجود دارد که دانش به طور قابل ملاحظهای به ارزش تجارت میافزاید و در برخی موارد این دانش تقریباً نشان دهنده تمام شالوده ارزش است.
بنابرین وقت آن رسیده است که اندازه گیری سرمایه فکری و گنجاندن آن در گزارشات مالی حسابداری به طور چشمگیری مورد توجه سازمانها قرار گیرد.
تبیین اهمیت مدیریت دانش و تاثیر آن در عملکرد سازمان تا حدود زیادی منوط به قدرت توجیه و تبیین نقش آن در افزایش قدرت رقابتی سازمان و کسب سهم بیشتری از سازمان میباشد یکی از منطفیترین رویکردها در این زمینه اندازه گیری تاثیر سرمایه فکری بر عملکرد سازمانها از طریق اندازه گیری سرمایه فکری در سیستم اندازهگیری عملکرد کلی سازمان است که میتواند در سطح سازمان و یا در سطح فرایندهای فردی و پروژهای انجام گیرد به عبارتی دیگر باید با باز کردن یک ردیف برای سرمایه فکری در میان سایر ردیفهای اندازه گیری عملکرد سازمانهای دولتی یک عدد و مقدار مشخصی را در نظر گرفت گرچه در عمل انجام این کار بسیار سخت است (نمائیان ۱۳۹۰).
۲-۷-۴- روشهای اندازه گیری سرمایه فکری
همان طور که اشاره شد حسابداری سنتی ارزشهایی مثل تجربه مهارت خوشنامی شرکا یا مالکان را نادیده میگیرد؛ لذا میان ارزش بازار و ارزش دفتری واحدهای تجاری در عمل شکاف بزرگی وجود دارد حال در جهت مرتفع نمودن و کم کردن این شکاف از بین بیش از ۳۰ مدلی که برای شناخت و اندازه گیری سرمایه فکری شناسایی شده است به ۱۴ مدل و روش مهم و ویژگیهای هرکدام میپردازیم.
۱٫کیوی توبین
روش کیوی توبین توسط جیمز توبین[۲۲] (۱۹۷۸) برنده نوبل اقتصاد توسعه داده شد این نسبت ارتباط بین ارزش بازار یک شرکت و ارزش جایگزینی آن شرکت (هزینه جایگزینی داراییهای آن شرکت) را اندازه گیری میکند به صورت تئوری در بلند مدت این نسبت به سمت واحد میل میکند اما شواهدی تجربی نشان میدهد که در همین زمان این نسبت میتواند به طور معناداری با عدد یک متفاوت باشد.
۲.حسابداری منابع انسانی
حسابداری منابع انسانی یکی از روشهای مهم قدیمی است که به دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی بر میگردد این روش برخی شباهتها با مفهوم سرمایه فکری و نیز اندازه گیری آن دارد حسابداری منابع انسانی از کارهای پیشگام در حوزه سرمایه فکری است که حاوی برخی روشها جهت محاسبه ارزش منابع انسانی است ولی به نظر میرسد که این روشها هیچ اثری بر عملکرد شرکت ندارند و این یکی از نقاط منفی این روشها است بنابر تعریف فلیم هولتز[۲۳] (۱۹۸۵) حسابداری منابع انسانی شامل اندازه گیری هزینه های متحمل شده توسط واحدهای کسب و کار و سازمانهاست وقتی که در خصوص داراییهای انسانی کارمندیابی گزینش آموزش و توسعه را به انجام میرسانند
۳٫ ترازنامه نامرئی
ترازنامه نامرئی به عنوان یکی از روشهای پیشتاز در حوزه داراییهای نامشهود توسط اسویبی در سوئد مطرح گردید اسویبی در آن زمان نسبت به ناتوانی سیستمهای حسابداری سنتی در جهت تدارک اطلاعات مناسب برای ارزش گذاری دانش فنی واکنش نشان داد و چهارچوبی را جهت گزارشدهی داراییهای نامشهود توسعه داد که ترازنامه نامرئی نام گرفت.
۳۵ شاخص غیر مالی به منظور کامل کردن گزارش مالی با اطلاعات مرتبط به کارکنان از قبیل پایداری دانش توانایی اثربخشی پتانسیل ایجاد درآمد پیشنهاد گردید در ترازنامه نامرئی تفاوت بین ارزش بازار سهام یک شرکت و ارزش دفتری خالص به وسیله سه طبقه به هم وابسته از سرمایه ها تحت عنوان سرمایه انسانی سرمایه سازمانی (ساختاری) و سرمایه مشتری توضیح داده میشود.
۴٫ کارت امتیازی متوازن
“