سنگ بنای آموزشگاه در سال ۱۳۲۵ در کشورمان بنا گردید. این کار از طریق اعزام گروهی برای آشنایی با آموزش های فنی در کشور آلمان صورت گرفت. این الگو برداری و سپس بومی سازی آن با فرهنگ کشورمان میتواند جزء اولین گام ها برای سیستماتیک کردن این آموزش ها باشد (دادرس یگانه، ۱۳۸۱).
در ۱۳۴۹ طبق قوانین کار، دوره های کارآموزی برای آموزش کارگران ایجاد گردید که تحت نظارت وزارت کار و امور اجتماعی به آموزش در بخش صنعت پرداخت. پس از آن در طرح های طبقه بندی مشاغل اعم از اداری و یا صنعتی به برگزاری دوره های آموزشی توجه بیشتری شد و ارتقای کارمندان منوط به گذراندن دوره های آموزشی شد (ابطحی، ۱۳۷۴).
تأسیس شورای عالی اداری کشور در سال ۱۳۴۲ باعث شد تا آموزش های فنی و تربیت نیروی انسانی و ضعیت مطلوب تری پیدا کند تا اینکه با تصویب قانون جدید استخدام در کشور در سال ۱۳۴۵، آموزش ضمن خدمت انسجام بیشتری یافت. بر اساس فصل چهارم این قانون وزارتخانه ها و سازمان های دولتی مکلف شدند تا به مسأله آموزش کارکنان توجه و اهمیت بیشتری بدهند. به موجب این قانون برنامه های آموزشی سازمان ها باید قبل از اجرا به تصویب سازمان امور اداری و استخدامی کشور برسد. بدین ترتیب کلیه امور مربوط به آموزش کارکنان به منظور هماهنگی و کیفیت بیشتر در سازمان امور اداری و استخدامی متمرکز گردید. بر اساس این قانون، و به موجب تبصره ۳ آن، سازمان امور اداری و استخدامی کشور مکلف گردید مؤسسه ای برای آموزش مدیریت و فنون اداری مستخدمین دولت تأسیس کند. پس از آن با تشکیل واحدها و مراکز آموزش ضمن خدمت کارکنان در سازمان ها و وزارتخانه ها، برگزاری دوره های کوتاه مدت و بلند مدت توسعه یافت (فتحی واجارگاه، ۱۳۸۷).
۲-۵٫ تاریخچه آموزش ضمن خدمت کارکنان در وزارت آموزش و پرورش:
آغاز آموزش های ضمن خدمت به صورت منظم و منسجم در وزارت آموزش و پرورش از ۱۳۶۴ میباشد. در این سال واحد آموزش کارکنان در این وزارتخانه تشکیل شد و از لحاظ ساختاری زیر نظر دفتر تشکیلات و روش ها قرار گرفت: البته قبل از این نیز آموزش های ضمن خدمت در این وزارتخانه برای کارکنان ارائه شد. شواهد و اسناد نشان میدهند که دوره های ویژه ای برای کادر اداری و آموزشی از دهه ۱۳۱۰ برگزار شده که البته فاقد هماهنگی و انسجام و کمتر مبتنی بر نیازهای واقعی کارکنان بوده است. در سال ۱۳۷۴ آموزش ضمن خدمت در این وزارتخانه به مؤسسه مدیریت و برنامه ریزی آموزشی واگذار شد. هدف اصلی این مؤسسه تحت پوشش قرار دادن کادر اداری وزارت آموزش و پرورش قرار دادن کادر اداری وزارت آموزش و پرورش بود و به این ترتیب آموزشهای مدیریت برای مدیران، رؤسای ادارات و مدیران کل در اولویت قرار داشت؛ به عبارت دیگر این مؤسسه آموزشهای مختلفی را در اختیار مدیران کل، معاونان مدیران کل، روسای ادارات و نمایندگان بخش ها و رؤساس مناطق قرار داد.
عامل اصلی شکل گیری مؤسسه مدیریت و برنام ریزی آموزشی، منطقه ای شدن آموزش و پرورش در دهه ۱۳۴۰ بود. با این حال قلمرو فعالیت این مؤسسه محدود بود و بیشتر کادر اداری را در بر می گرفت. در دهه ۱۳۵۰ آموزش ضمن خدمت کارکنان د ر وزارت آموزش و پرورش از جایگاه و ارج بیشتری برخوردار شد و در ۱۳۵۲ دفتر آموزش ضمن خدمت کارکنان را بر عهده گرفت و مؤسسه مبدل به یکی از واحد های تحت پوشش این دفتر گردید (فتحی واجارگاه،۱۳۸۷).
طی سال های بعد، دفتر آموزش ضمن خدمت مؤسسه های دیگری را در مراکز شهرستان ها برای توسعه فعالیت های آموزش ضمن خدمت تأسیس کرد. و از ۱۳۵۶ به منظور تمرکز زدایی در آموزش کارکنان، مراکز آموزش ضمن خدمت در شهرستان ها تقویت شد تا دوره های آموزشی در سطح محلی برگزار شود. این روند تا زمان انقلاب در ۱۳۵۷ ادامه داشت (حافظ نیا، ۱۳۶۹).
در بهمن ما ۱۳۶۶ قانون اهداف اساسی آموزش و پرورش مشتمل بر ۱۲ ماده و ۹ تبصره تصویب شد و به موجب آن آموزش مستمر معلمان و کارکنان آموزش و پرورش به منظور ارتقای سطح توانای شغلی آنان جزء وظایف اساسی آموزش و پرورش قرار گرفت. تعیین زمان دوره آموزشی، گرفتن مجوز برای اجرای آن دوره ها میتواند از وظایف این سازمان قرار گیرد (سعیدی، ۱۳۷۹).
۲-۶٫ اهداف آموزش ضمن خدمت کارکنان
آموزش ضمن خدمت کارکنان به منظور بهبود اطلاعات، مهارت ها و نگرش های کارکنان صورت می پذیرد. از لحاظ مفهومی این غایت اصلی بسیار وسیع و گسترده است، اما آنچه عملاٌ در سازمانهای مختلف دنبال می شود، ممکن است بسیار محدودتر و متمرکز بر دانش تخصصی کارکنان باشد. به همین دلیل بین آموزش ضمن خدمت ایده ئال و آنچه در صحنه عمل جریان دارد، تفاوت زیادی وجود دارد.
اهداف آموزش ضمن خدمت عموماً بیانگر نقاط مطلوب است. از لحاظ نظری، نقاط مطلوب به ایده ئالها، ارزشها، باورها و ترجیحات اشاره میکند. بنابرین، اهداف آموزش ضمن خدمت نوعاً بیانگر مقاصد و اهدافی است که رسیدن به آن ها مطلوب باشد. متأسفانه هر جا مسأله مطلوبیت مطرح شود، اختلاف نظر زیاد می شود. دلیل این امر آن است که داوری درباره ی مطلوب بودن یک پدیده غالباٌ بر اساس ارزش ها صورت می پذیرد (جنتری ، ۱۹۹۴). بدین ترتیب اهداف آموزش ضمن خدمت نیز تا حدود زیادی تحت تأثیر این داوری و در نتیجه اختلاف نظر قرار دارد. به این دلیل اهداف آموزش ضمن خدمت در کشورهای مختلف دنیا، همانند اهداف آموزش و پرورش، تحت تأثیر آموزش متنوعی از متغیر های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی قرار دارد. در نتیجه نمی توان از مجموعه ای از اهداف آموزش ضمن خدمت سخن گفت که مورد قبول تمام نظام های اجتماعی وحتی سازمانی باشد. با این همه مهمترین مواردی که به منزله ی مقاصد نسباً مشترک سازمان ها و نظامهای مختلف در خصوص آموزش ضمن خدمت قابل ذکر است به شرح زیر میباشد.
-
- هماهنگ و همسو نمودن کارکنان با سازمان
-
- افزایش رضایت شغلی و بهبود روحیه کارکنان
-
- کاهش حوادث و ضایعات کاری
-
- بهنگام سازی دانش و توانش نیروی انسانی در سازمان
-
- کمک به تغییر و تحولات سازمانی
- انطباق با شرایط و اوضاع و احوال اجتماعی (فتحی واجارگاه، ۱۳۸۷).
دولت ها اکنون به این امر واقفند که یک اقتصاد پویا فقط از طریق دستیابی به شانس برابر به بهسازی مهارت ها و افزایش پتانسیل های شغلی همه کارکنان میسر میباشد. دلایل توجه فزاینده به آموزش ضمن خدمت معلمان از نظر میکائیل دکینگ[۵] عبارت اند از:
الف) معلمان، همانند سایر بزرگسالان به آموزش مداوم نیاز دارند تا بتوانند با تحولات جامع هو هماهنگ شوند.
ب) لازم است فعالیت های آموزش و پرورش ارتباط نزدیکی با نیازهای ملی یا نیازهای جوامع محلی داشته باشند.
ج) تجربه نشان داده است که مواجه شدن با دگرگونی های آموزش و پرورش چنانچه با آموزش ضمن خدمت توأم نشود با شکست مواجه می شود.
“