به نظر پروساک،(۲۰۰۱) مدیریت دانش عبارت است از تلاش برای کشف دارایی های نهفته در ذهن افراد و تبدیل این گنج پنهان به دارایی سازمانی؛ بطوریکه مجموعه وسیعی از افرادی که در تصمیم گیری های شرکت دخیل هستند، به این ثروت دسترسی داشته و از آن استفاده نمایند.
مدیریت دانش، استراتژی ارائه دانش موردنیاز و به موقع به افراد در زمان درست می باشد و به افراد کمک می کند تا اطلاعات را به اشتراک بگذارند و عملکرد سازمانی را بهبود بخشند. این مهم، مستلزم تبدیل دانش فردی[۹] به دانش سازمانی[۱۰] است. در این صورت یک ارتباط کارا بین (آنها که می دانند) و (آنها که نیاز دارند بدانند) شکل می گیرد(Bierly&Kesslere Christensen,2000:95).
استانکوسکی معتقد است که مدیریت دانش، استفاده موثر از بهترین شیوه های مدیریتی و تکنولوژی اطلاعات می باشد، به طوری که به کارآترین و موثرترین شکل ممکن، باعث دستیابی به اهداف سازمان می شود. مدیریت دانش کلید دستیابی به مزیت رقابتی، توجه بیشتر به مشتریان، بازگشت فزآینده سرمایه، دسترسی سریعتر به بازار، عملکرد بهتر و نوآوری است. مدیریت دانش استفاده از یک نگرش بین رشته ای برای بیان مفاهیم و چالشها در شناسایی، ضبط، تحلیل، ذخیره، تجدید، انتقال و بهره برداری از دانش سازمان است.
داونپورت و پروساک(۱۹۹۸) اعتقاد دارند که مدیریت دانش شامل کلیه فعالیت هایی است که برای در دسترس قرار دادن دانش، به نحوی که دانش درست در اختیار افراد مناسب قرار گیرد، ضروری هستند. هاکت (۲۰۰۰) نیز نظیر هردر[۱۱] و همکارانش(۲۰۰۳) مدیریت دانش را فرایند ایجاد، خلق، نشر، توزیع و کاربرد دانش می داند. هدف مدیریت دانش مهار و به کارگیری دانش و اطلاعات و ایجاد دسترسی بی کم و کاست آن برای همه کارکنان است. بدین منظور که کارشان را بهتر انجام دهند. از نظر وی مدیریت دانش دارای دو بعد فیزیکی و غیرفیزیکی است (Hackett,2000:26). در تعریفی تقریبا مشابه نیز آمده است: مدیریت دانش سازمانی عبارتست از فرایند ایجاد، تسهیل و تقویت یادگیری سازمانی، میسر کردن زمینه های توزیع، تسهیم و استفاده از دانش سازمانی، تبیین ساختارهای موثر حامل دانش رسمی و غیر رسمی به منظور ذخیره دانش در حافظه سازمانی، استفاده مجدد از دانش سازمانی بازیابی شده و به روز کردن حافظه سازمانی است. (جعفری مقدم، ۱۳۸۱).
۲-۲-۱. تاریخچه مدیریت دانش
فراهانی(۱۳۸۸) معتقد است، بیان دقیق تاریخچه پیدایش مدیریت دانش امکان پذیر نمی باشد در حقیقت، مدیریت دانش از نخستین اعصار زندگی انسان حتی در عصر شکار وجود داشته، به گونهای که بشر به جمع آوری و انتقال اطلاعات و دانش خود درباره مسائل زندگی میپرداخته است. به تدریج با افزایش دانش و تجربیات انسان، بدون روشی نظاممند، این دانش از نسلی به نسل دیگر انتقال یافت. اما در دوره های تاریخی پس از آن، دانش به منظور تأمین نیازهای جوامع، مدیریت گردید.
هانسن[۱۲](۱۹۹۹) می گوید مدیریت دانش، مطلب جدیدی نیست، می توان گفت که از صدها سال پیش که صاحبان شرکتهای خانوادگی، تجار، کشاورزان، پیشهوران و سایر حرف، مهارت های مورد نیاز را به فرزندان و شاگردان خود انتقال می داده اند، مدیریت دانش نیز وجود داشته است(ابطحی و صلواتی،۱۳۸۵: ۷۷).
لیتراز (۲۰۰۲) اعتقاد دارد، مطالعه و بررسی مدیریت دانش به زمان افلاطون و ارسطو باز می گردد. تحقیقات گوناگون و بحث های پیرامون مدیریت دانش بر موضوع تکنولوژی و انسان متمرکز است. امروزه مدیریت دانش مفهوم خاصی مثل کاربرد تدریجی و راحت را ارائه می دهد که عمدتاً به خاطر عناصر غیر قابل درک دانش و آموزش مورد توجه قرار می گیرد این مطلب بیان کننده این امر است که همان طور جهان از مرحله انتقال دانش به عصر دانش تغییر پیدا می کند همراهی با درک بهتری از همراه داشتن دانش لازم و ضروری است.
اهمیت و جایگاه مدیریت دانش را می توان در تاریخ یونان باستان ردیابی کرد، نخستین نمودهای عینی آن را میتوان در نظریه های مدیریت علمی تیلور[۱۳](۱۹۱۱)، بارنارد[۱۴](۱۹۳۸) و سایمون[۱۵](۱۹۴۵) ملاحظه کرد. اسچامپتر[۱۶](۱۹۳۴) در تاکید بر فرایند تغییر در اقتصاد، عرضه تولیدات و فرایندهای جدید را منـوط به ترکیـب تـازه ای از دانـش تلقــی می کرد. اتـخاذ این دیـدگاه مستـلزم آن بود که سازمان بـه عنوان یک «خزانه دانش»[۱۷] تصور شود. پنروس[۱۸](۱۹۹۵) با بیان این دیدگاه به اهمیت تجربه و دانش انباشته شده در سازمان اشاره داشت. نلسون و وینتر[۱۹](۱۹۸۲) نیز سازمان را به عنوان یک منبع و خزانه دانش معرفی نموده اند. به عقیده آنان دانش در قالب الگوها یا برنامه های روزمره و قابل پیش بینی ذخیره میگردد(حسین قلی زاده،۱۳۸۳).
در سال ۱۹۸۸ در سوئد اصطلاحات سرمایه دانش و داریی های غیر ملموس توسط سویبی[۲۰] پیشنهاد شد. وی در سال ۱۹۹۰ کتاب مدیریت دانش یا راه دیدن جهان و سازمان را در سوئد چاپ کرد. در ژاپن در اواسط دهه هشتاد نوناکا – که در سال ۱۹۹۵ شرکت دانش آفرین را نوشت- برای اولین بار اصطلاح مدیریت دانش را به کار برد. در آمریکا نیز اصطلاح مدیریت دانش بطوررسمی در فرهنگ واژگان در سال ۱۹۸۹ ثبت شد. این اصطلاح به منظور بنیانی تکنولوژی برای اداره دانش توسط کنسرسیوم شرکت های آمریکایی پیشنهاد شد. بدین ترتیب اصطلاح مدیریت دانش به عنوان فعالیتی مدیریتی که روی توسعه و کنترل دانش برای تحقق اهداف سازمانی تاکید دارد؛ به کار رفت (عدلی،۱۳۸۴: ۵۱).
مدیریت دانش از اواخر دهه ۱۹۷۰ مطرح شد و در اواسط دهه ۱۹۸۰ به دلیل اهمیت و رونق اقتصادی در این بخش مطرح و به اهمیت آن اضافه گردید. همچنین از این دهه نظام های مبتنی بر هوش مصنوعی نیز به کار گرفته شدند و مفاهیم جدیدی مانند فراهم آوردن دانش مهندسی، دانش نظام های دانش مدار و نظایر آن رواج یافت(دراکر، به نقل از حسن زاده،۱۳۸۶: ۱۴). جدول(۲-۳) گاهشمار مدیریت دانش را بطورخلاصه نشان میدهد.
جدول۲- ۱: گاهشمار مدیریت دانش
دهه | روند پیشرفت مفهوم مدیریت دانش |
دهه ۱۹۷۰ | مدیریت دانش مطرح شد. |
دهه ۱۹۸۰ | بر اهمیت مدیریت دانش افزوده شد و انتشارات مربوط به مدیریت دانش سیر صعودی یافت. |
اوایل دهه ۱۹۹۰ | فعالیت شرکت های آمریکایی، اروپایی و ژاپنی در حوزه مدیریت دانش شدت یافت. |
اواسط دهه ۱۹۹۰ | شبکه های بین المللی مدیریت دانش پدید آمد. |
اواخر دهه ۱۹۹۰ | مدیریت دانش در زمره فعالیت های تجاری شرکت های بزرگ درآمد. |
هزاره سوم | شرکت های بزرگ اروپایی حدود ۵۵ درصد درآمد خود را به مدیریت دانش اختصاص دادند. |
منبع: حسن زاده،۱۳۸۶: ۱۶
مفهوم اصلی مدیریت دانش بدین معناست که تبدیل اطلاعات بطورعادی و بدون زحمت به دانش عملی که در دسترس هر شخص قرار گیرد که بدان نیاز دارد. علاقه در مدیریت دانش در حال افزایش است و پیشرفتهای اخیر در زمینه تکنولوژی اطلاعات ابزاری را فراهم میکند که سازمانها را قادر میسازد تا
راهحلهای مدیریت دانش را بیابد. به هر حال تکنولوژی اطلاعات به خودی خود دانش را به وجود نمیآورد یا ایجاد دانش را تضمین نمیکند.
۲-۲-۲. تعریف مدیریت دانش
پیچیدگی مفهوم دانش و همچنین وجود رویکردهای مختلف در مورد مدیریت دانش باعث شده است تا نگرش واحدی در خصوص مدیریت دانش شکل نگیرد. از نظر سوکنانان[۲۱](۱۹۹۸) برخی از تعاریف مدیریت دانش به گونه ای است که آن را حتی تا سطح مدیریت داده ها تنزل داده است(به نقل از ابطحی و صلواتی، ۱۳۸۵: ۳۵).
مدیریت دانش به اقداماتی اشاره دارد که بطور سیستماتیک برای یافتن، سازماندهی و قابل دسترس نمودن سرمایه های فکری سازمان و تقویت فرهنگ یادگیری مستمر و تقسیم دانش در سازمان صورت
میگیرد(حسینی خواه، ۱۳۸۵: ۸). از نظر مایر و سوجی یاما[۲۲](۲۰۰۷) مدیریت دانش یک استراتژی به منظور خلق، دستیابی و پشتیبانی از منبع حیاتی دانش است. سیلو و کوجانسان[۲۳] (۲۰۰۶) معتقدند مدیریت دانش، فرایند مدیریت سرمایه فکری سازمان است.