در این مبحث ما به ۲ گفتار می پردازیم که در گفتار نخست (مجازات تکمیلی) و در گفتار دوم(مجازات تبعی)، مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
گفتار نخست : مجازات های تکمیلی
در این گفتار ابتدا مجازات تکمیلی را مورد مطالعه قرار خواهیم داد و در قسمت های دیگر این گفتار که مجازات تکمیلی به قسمت های الف و ب تقسیم شده، قسمت الف (مجازات های تکمیلی اجباری) و قسمت ب (مجازات های تکمیلی اختیاری)، اشاره ای هرچند کوتاه و مختصر خواهیم داشت.
مجازات های تکمیلی به مجازات هایی گفته می شود که به مجازات اصلی افزوده شده و مجازات اصلی را تکمیل خواهد کرد، [۱۳۰] همچنین محکوم علیه تحت شرایط خاص علاوه بر محکومیت به کیفر اصلی بدان نیز محکوم می گردد. [۱۳۱]
این مجازات ها مثل مجازات های تبعی تابع و آویزه مجازات های اصلی می باشد ولی برعکس مجازات های تبعی، این مجازات های (تکمیلی) در حکم دادگاه تصریح می شوند [۱۳۲] و به بیانی ساده تر مجازاتی هستند که در حکم محکومیت صادره از سوی دادگاه قید خواهد شد.[۱۳۳] و همچنین در پاره ای از موارد این تصریح و تعیین اجباریست و در بعضی دیگر اختیاری.[۱۳۴]یا مهمتر این که دادگاه مکلف یا مخیر است ضمن حکم محکومیت این مجازات را در خصوص محکوم علیه اعمال نماید.
علاوه بر تعاریف فوق باید دانست که پس از انقضاء مدت های مقرر برای مجازات تکمیلی، تمام محرومیت ها زائل و شخص به اعاده حیثیت نائل خواهد گردید.
مجازات های تکمیلی فقط مخصوص جرائم عمدی نیستند بلکه جرائم غیرعمد را هم شامل می شوند.
برای نمونه در خصوص تصادفات رانندگی منجر به فوت یا صدمه بدنی دادگاه می تواند علاوه بر مجازات اصلی، مرتکب را به مدت ۱ تا ۵ سال از حق رانندگی یا تصدی وسایل نقلیه موتوری محروم نماید.[۱۳۵]
و در راستای بیان مجازات مجازات تکمیلی لازم است چند سطری هم درباره لبنان و قانونی که درباره این مجازات بحث خواهد کرد اشاره ای شود.
مجازات تکمیلی یا به نوعی اضافی در کشور لبنان مجازاتی است که به طبیعت جرم و ماهیت آن بر می گردد و واجب است که قاضی آن را صراحتاً در حکم خود قید کند.[۱۳۶] مجازات تکمیلی (اضافی) مطابق قانون ایران در پاره ای اجباری و در پاره ای اختیاری خواهد بود. همانطور که گفته شد باید مجازات تکمیلی در حکم دادگاه قید شود و احتیاج به اعلام آن در حکم است. [۱۳۷]گاهی مجازات تکمیلی در لبنان به شکل اقدامات تامین هم آشکار خواهد شد از مجازات های تکمیلی از این نوع می توان محرومیت از حق ولایت یا تجرید مدنی است این محرومیت در قانون لبنان در ماده ۷۲ قانون مجازات لبنان آمده است. [۱۳۸] که قبل از مطرح کردن مسئله ای دیگر در پیرامون مجازات تکمیلی باید ابتدا محرومیت یا اسقاط حق ولایت ناشی از اجرای مجازات تکمیلی را عنوان کرد که در قانون ۹۰لبنان لحاظ شده این چنین که مقرر داشته که این تدابیر در خصوص پدر، مادر، وصی یا اشخاص که سلطه ولایت یا وصایت بر فرزند یا اموال میت دارند، می باشد در ۳ حالت اتخاذ می شود :
در صورتی که این اشخاص مرتکب محکومیت جزایی شوند.
در مواردی که از وظایف قیومت یا ولایت سرپیچی کند.
در صورتی که این اشخاص، مباشر یا شریک یا مرتکب جنحه را جنایت علیه فرد گردند، در این حالت قاضی براساس ماده ۹۰ ولایت را در آنها اسقاط می کند. این اسقاط ممکن است نسبت به کل فرزندان یابعضی از آنان باشد.
قانونگذار با بهره گرفتن از تدابیر (مجازات تکمیلی) به قاضی اجازه داده است که ولی یا وصی را به صورت کلی یا جزئی از این حق محروم کند. مدت این محرومیت از ۳ تا ۱۵ سال می باشد و البته با اتخاذ این مجازات (تکمیلی) و محروم کردن شخص ۲ هدف تامین خواهد شد اول اینکه ولی یا وصی مرتکب اعمال مجرمانه بر ضد فرزند نگردد و دیگر احتمال ارتکاب جرم در آینده از بین برود. [۱۳۹]
حال مجازات تکمیلی خود به ۲ نوع تقسیم می شود که شامل مجازات های تکمیلی اجباری و مجازات های تکمیلی اختیاری است، که در زیر هرکدام را جداگانه در قسمت های الف و ب بررسی خواهیم کرد.
هرگاه قانون قاضی را مکلف در تعیین مجازات اضافی علاوه بر مجازات اصلی نموده باشد آن را مجازات تکمیلی اجباری گویند نمونه ذیل از جمله مجازات های تکمیلی اجباری است. [۱۴۰]
ضبط اشیاء و اموالی از جرم تحصیل شده و یا وسیله ارتکاب جرم بوده است مجازات تکمیلی اجباری است که در هر صورت تعیین تکلیف آن با دادگاه است (ماده ۱۰ ق.م.ا)[۱۴۱]
و همینطور در خصوص جرم آدم ربایی که جزء مجازات های تکمیلی محسوب می شوند به این دلیل که مطابق قانون مجازات اسلامی، دادگاه می تواند علاوه بر مجازات اصلی به عنوان تتمیم و تکمیل حکم تعزیری یا بازدارنده آدم ربا، او را برای مدتی از حقوق اجتماعی محروم و نیز اقامت در نقطه معین ممنوع و یا به اقامت در مکان، مجبور نماید. [۱۴۲]
ب) مجازات های تکمیلی اختیاری :
مقصود از مجازات تکمیلی اختیاری، مجازاتی است که علاوه بر مجازات اصلی برای مجرم تعیین می گردد و تنها قاضی در اعمال آن مختار است، مجازات تکمیلی اختیاری با مجازات تتمیمی منطبق دارد. مادتین ۱۹ و ۲۰ قانون مجازات اسلامی در مورد مجازات تتمیمی است به موجب ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی، «دادگاه می تواند کسی را که به علت ارتکاب جرم عمدی به تعزیر یا مجازات بازدارنده محکوم کرده است به عنوان تتمیم حکم تعزیری یا بازدارنده مدتی از حقوق اجتماعی محروم و نیز از اقامت در نقطه یا نقاط معین ممنوع یا به اقامت در محل معین مجبور نماید.
البته با توجه به تبصره ماده ۱۹ قابل به ذکر است که، نقاط اقامت اجباری محکومین با توجه به نوع جرائم آن توسط دادگاه ها تعیین می شود. آئین نامه اجرائی مربوط، توسط وزارت دادگستری با هماهنگی وزارت کشور تهیه و به تصویب رئیس قوه قضائیه می رسد.» و به موجب ماده ۲۰ همان قانون؛ «محرومیت از بعض یا همه حقوق اجتماعی و اقامت اجباری در نقطه معین یا ممنوعیت از اقامت در محله معین باید متناسب با جرم و خصوصیات مجرم در مدت معین باشد. در صورتی که محکوم به تبعید یا دادگاه می تواند با پیشنهاد دادسرای مجرم محکم، مجازات مذکور را تبدیل به جزای نقدی و یا زندان نماید.
بنابراین در شرایط زیر مجازات تتمیمی (تکمیلی اختیاری) اعمال می گردد.
عمدی بودن جرم ارتکابی
محکومیت به مجازات تعزیری یا بازدارنده
دادگاه در اعمال مجازات مذکور، اختیار دارد و تعیین آن با توجه به اهمیت و نوع جرم ارتکابی و خصوصیت مرتکب جرم و در مدت معین خواهد بود ضمن آنکه مصادیق کیفر مذکور محدود به محرومیت از حقوق اجتماعی کلاً یا بعضاً، ممنوعیت از اقامت در محل معین و اجبار به اقامت در محل معین می باشد و در صورتی که محکوم در حین اجرای حکم محل را ترک کند و یا به نقطه ممنوعه بازگردد دادگاه می تواند مجازات تتمیمی را تبدیل به جزای نقدی و حبس نماید البته لازم به ذکر است که تعیین حداکثر مجازات تعزیری یا بازدارنده، مانع از اعمال مجازات های تتمیمی نخواهد بود. [۱۴۳]
با بررسی های به عمل آمده قابل به درک خواهد بود که می تواند مجازات تکمیلی درباره جرم پیش رو (آدم ربایی)، مصداق داشته باشد.
اول اینکه : جرم آدم ربایی جرمی است عمدی و دوم تعزیری یا بازدارنده، بنابراین قاضی دادگاه به استناد مواد ۱۹ و ۲۰ ق.م.ا مصوب ۱۳۷ حق اعمال مجازات تکمیلی (اختیاری) را در مورد شخص( آدم ربا)خواهد داشت.
ماده ۷۲۸ قانون مجازات اسلامی بخش تعزیرات مصوب ۱۳۷۵ نیز به قاضی دادگاه اختیار استفاده از مجازات تکمیلی را داده است. [۱۴۴]
گفتار دوم : مجازات های تبعی :
«مجازات تبعی، همانطور که از اسمش پیداست به موجب قانون به تبع حکم محکومیت کیفری قطعی و موثر بی آنکه در حکم دادگاه قید شود به عنوان مکمل مجازات اصلی نسبت به محکوم علیه بار می شود. محکومیت های موثر و نوع و میزان مجازات های تبعی (همچون سایر مجازات ها) به موجب قانون تعیین می شود.
وقتی کسی مرتکب جرمی شده و در دادگاه صالح محکوم می شود اعتبار وی مخدوش گردیده و جامعه نیز به وی اعتماد ننموده و از سپردن امور عمومی به وی امتناع می نماید، در واقع او را از تمام یا پاره ای از از حقوق اجتماعی محروم می کند تا هم جامعه حمایت شده و مصون بماند و دوم محکوم علیه بیشتر تادیب و تنبیه شود پر واضح است مدت مجازاتهای تبعی، باید مشخص و معقول باشد چون انسان، جایزالخطا و به عبارت دقیق تر ممکن الحظا است و باید بعد از تحمل مجازات اصلی پس از مدتی محرومیت به وی فرصت داد تا به زندگی عادی بازگشته و جبران مافات کند و در غیر اینصورت جز تباهی محکوم علیه، پیامد دیگری نخواهد داشت.» [۱۴۵]
قانونگذار برای تبیین این موضوع، ماده ای تحت عنوان ماده ۶۲ مکرر قانون مجازات اسلامی، را وضع نمود و مقرر داشته است که محکومیت قطعی کیفری در جرایم عمدی به شرح ذیل، محکوم علیه را از حقوق اجتماعی محروم می نماید و پس از انقضای مدت تعیین شده و اجرای حکم، حکم رفع اثر می گردد:
محکومان به قطع عضو در جرائم مشمول حد، ۵ سال بعد از اجرای حکم
محکومان به شلاق در جرائم مشمول حد، ۱ سال بعد از اجرای حکم
محکومان به حبس تعزیری بیش از ۳ سال، ۲ سال بعد از اجرای حکم.[۱۴۶]
اما در ادامه با توجه به تعاریف بالا درباره مجازات تبعی، باید به مختصر توضیحی درباره معنای محرومیت و همچنین انواع آن و نکاتی که در نوع محرومیت ها که در ماده ۶۲ مکرر به نظر می رسد، پرداخت :
منظور از محرومیت هایی که در اثر مجازات تبعی اعمال می شود نوعی از محرومیت است که در آینده نظر به یکی از حقوق اجتماعی یک شهروند می باشد که به موجب قانون برای محکومین خاص و در مدت معین پیش بینی و در نظر گرفته شده است. به عنوان مثال حق داوطلب شدن در شورای حل اختلاف و احراز سمت دادرسی و کارشناسی، استخدام در دستگاه های دولتی و عضویت در انجمن های علمی و فرهنگی و دیگر حقوق اجتماعی که یک فرد در جامعه می تواند کسب نماید که در اینجا قانونگذار به لحاظ بیم تکراری و تجری محکوم علیه و دیگران، مجرم را از بعضی حقوق اجتماعی به میزان، مدت زمان معین محروم می کند که پس از تحمل کیفر اصلی، گریبان مجرم را برای مدت محدودی خواهد گرفت.
که این محرومیت ها به قرار ذیل هستند :
الف) حق انتخاب شدن در مجلس شورای اسلامی و خبرگان و عضویت در شورای نگهبان، انتخاب شدن به ریاست جمهوری
ب) عضویت در کلیه انجمن ها و شوراها و جمعیت هایی که اعضای آن به موجب قانون انتخاب می شوند.
ج) عضویت در هیات های منصفه و امنا و اشتغال به مشاغل آموزش و روزنامه نگاری
د) استخدام در وزارتخانه ها، سازمان های دولتی، شرکت ها، موسسات، مامور به خدمات عمومی، ادارات مجلس شورای اسلامی، شورای نگهبان ، نهادهای انقلابی
و) وکالت دادگستری و تصدی دفاتر اسناد رسمی و ازدواج و طلاق و دفتر یاری
ک) استفاده از نشان و مدال های دولتی و عناوین افتخاری
که با نام بردن تک تک آن ها، ۲ نکته در این نوع محرومیت ها به نظر خواهد رسید، که عبارتند از اولاًٌ محکومیت باید قطعی و لازم الاجرا باشد. ثانیاً جرم موردنظر عمدی باشد. [۱۴۷]
لازم به ذکر است که درباره این قسمت گفته شود که مجازات های تبعی فقط در خصوص جرائم عمدی قابل اعمال هستند لذا اگر کسی مرتکب جرم غیرعمدی یا (شبه عمدی) و به هر میزان حبس یا مجازات دیگر محکوم شود متحمل هیچ گونه مجازات تبعی نخواهد شد، چون اصولاً مجازات تبعی مبتنی بر تقصیر به معنی خاص (سوء نیت) می باشد و خطای جزایی برای اعمال مجازات تبعی کافی نخواهد بود. [۱۴۸]
به طور کامل، بنا به تعریف ذکر شده از مجازات تبعی، می توان بیان داشت از آنجایی که یکی از اهداف اعمال مجازات در هر سیستم قضایی، اصلاح مجرم و بازگردانیدن او به راه صواب و خیر است، گاهی دور نگه داشتن افراد از جامعه و منع دخالت آن ها در امور مهم، یکی از سیاست های سازنده اخلاقی و روشی بازدارنده و هدایت گرانه در جهت اصلاح هر فرد خاطی می باشد. [۱۴۹] و از این رو قانونگذار با تدوین ماده ۶۲ مکرر قصد بر این داشته که پس از ۱۶ سال سکوت قانون را در هم بشکاند، مجازات های تبعی را با عزم و اراده ی قوی، قانونمند سازد و به صراحت قابل به بیان است که با تدوین و تصویب این ماده قدم های بسیاری برای اعمال مجازات های تبعی برداشته و این مسئله قابل تقدیر و در عین حال واجد آثار بسیار مثبت می باشد. [۱۵۰]
منابع انسانی
-دراختیارگرفتن دانش ضمنی
-همکاری وگره افزار
-تسهیل بخشی به یادگیری
-جریان کار
جدول (۲-۶) مزایای مدیریت دانش (رادینگ،۱۳۸۳،ص۴۴)
دنهام گری[۷۱]، هشت مزیت خاص مدیریت دانش را چنین شناسایی می کند:(احمدی و صالحی، ۱۳۹۱، صص۹۳و ۹۴)
جلوگیری از افت دانش: سازمان را قادر میسازد تا تخصص فنی-حیاتی خود را حفظ کرده، افت دانش حیاتی که از بازنشستگی، کوچکسازی، یا اخراج کارکنان وتغییرات ساخت حافظۀ انسانی ناشی می شود جلوگیری کند.
بهبودتصمیم گیری: نوع وکیفیت دانش مورد نیاز را برای تصمیم گیریهای اثربخش شناسایی می کند و دسترسی به آن دانش را تسهیل میبخشد. در نتیجه، تصمیمات سریعتر و بهتری می تواند در سطح پایینتر سازمانی صورت گیرد.
انعطافپذیری و انطباقپذیری: به کارکنان اجازه میدهد درک بهتری از کار خود به عمل آورده، راه حلهای نوآور مطرح کنند، با سرپرستی مستقیم کمتر کار کنند و کمتر نیاز به مداخلات داشته باشند. در نتیجه، کارکنان میتوانند در موقعیتهای چند وظیفه ای فعال باشند، و سازمان می تواند روحیۀ کارکنان را بالا ببرد.
مزیت رقابتی: سازمانها را قادر میسازد تا کاملاً مشتریان، دیدگاه ها و بازار و رقابت را درک کرده، بتوانند شکافها وفرصتهای رقابتی را شناسایی کنند.
توسعه دارایی: توانایی سازمان را در سرمایه گذاری درحفاظت قانونی برای مالکیت معنوی بهبود میبخشد. مثل ثبت اختراعات، علائم تجاری، اجازه نامه ها.
افزایش محصول: به سازمان اجازه میدهد که دانش را در خدمت و فرآورده ها بکارگیرد. در نتیجه، ارزش درک شده محصول با نسبت مستقیم میزان وکیفیت دانش در محصول افزایش پیدا می کند (محصول نرم افزاری و سایرمحصولات دارای عناصر نرم افزاری از این نمونهاند).
مدیریت مشتری: سازمان را قادر میسازد تا توجه کانونی وخدمت به مشتری را افزایش دهد. دانش مشتری باعث سرعت پاسخ به سئوالات، توصیهها و شکایتهای مشتری می شود. این امر همچنین تضمینکننده سازگاری و کیفیت بهترخدمات به مشتریان میگردد. راه حل مشکلات عادی بسادگی قابل دسترسی است.
بکارگیری سرمایه گذاریها در بخش سرمایه انسانی: از طریق توانایی بخشیدن به سهیم شدن در درسهای یاد گرفته شده، فرایندهای اسناد، و بررسی وحل استثنائات، و در اختیارگرفتن و انتقال دانش ضمنی، سازمانها میتوانند به بهترین وجهی در استخدام و کارآموزی کارکنان سرمایه گذاری کنند.
۲-۳-۶) موانع مدیریت دانش
سازمانهای مؤفق نیروی انسانی دانشگر بیشتری در اختیار دارند و از نیروی انسانی، برای غلبه بر محیط پررقابت و تغییرپذیر کسب وکار، استفاده می کنند.(دراکر، ۱۹۹۹، ص۹) البته موانعی برسر راه مدیریت مؤفق و مؤثر دانش وجود دارد.
موانع مدیریت دانش، از نظر دسوزا[۷۲](۲۰۰۳)عبارتند از:
فقدان مدیران با تجربه و متخصص برای ایجاد انگیزه درکارکنان جهت تسهیم دانش.
دشواری کسب و طبقه بندی دانش لازم به دلیل ضمنی بودن ماهیت آن.
فقدان ارتباطات کافی.
اجبار اعضاء در دانشیکردن سازمان (برای مدیریت مؤفق دانش باید در سازمان فرهنگ سازی شود و افراد، خود به کسب وتوزیع دانش تشویق، و متمایل شوند). (دسوزا، ۲۰۰۳، ص۲۶)
روزِن و همکاران معتقدند موانع مدیریت دانش عبارتنداز:(روزن و فورست و بلکبورن[۷۳] ، ۲۰۰۷، ص۲۶۱)
فقدان اعتماد بین اعضای سازمان: نبود اعتماد بین افراد ارتباطات را محدود می کند، فرصتهای گفتگو را کاهش میدهد و برکمیت و کیفیت توزیع دانش اثر دارد.
محدودیتها و فشارهای زمانی: ضرب الاجلهای زمانی در انجام برخی کارها فرصتی برای کسب و توزیع دانش، باقی نمیگذارد.
محدودیتهای تکنولوژیکی: عدم وجود وسایل ارتباطی روی سطح دانش سازمان مؤثراست.
محدودیتهای مدیریتی: تجربه و تخصص مدیران سازمان در امر هدایت دانش اهمیت دارد.
محدودیتهای فرهنگی: درک تفاوتهای فرهنگی وتفاوت درشیوۀ برقراری ارتباط در امر کسب و توزیع دانش مؤثراست.
لین وهمکاران دریافتند موانع مدیریت مؤفق دانش عبارتنداز:(لین و تان و چانگ[۷۴]، ۲۰۰۸، ص۳۳۲)
ویژگیهای دانش: اکتساب و توزیع دانش ضمنی که شامل مهارت های انسانی است دشوار است.
موانع مربوط به دارنده دانش: شامل عدم تمایل دارنده دانش به نشر دانش بدلایلی نظیر ترس از دست دادن مؤقعیت، فقدان انگیزه در دارنده دانش به اختصاص زمان برای نشر دانش و منابع نامعتبر دانش.
موانع مربوط به دریافت کننده دانش: شامل فقدان انگیزه جهت دریافت دانش جدید، فقدان ظرفیت لازم برای کسب دانش و فقدان ظرفیت نگهداری دانش.
موانع زمینهای: شامل رابطه بین دارنده و دریافت کنندۀ دانش، عوامل سازمانی نظیر فرهنگ، محدودیتهای زمانی، سبک تصمیم گیری، زبان و….
کافی نبودن سازوکارها: شامل ساز و کارهای مشهود (نظیر دستورالعملها) و سازوکارهای نامشهود (نظیرجلسات غیر رسمی و مطالعه کارکنان).
لیائو با الهام ازعلم فیزیک، بحث رکود دانش را به منزلۀ یکی از این موانع مطرح می کند که می تواند ظرفیت سازمان را برای یادگیری وحل مسائل محدود کند. استفاده ازمنابع راکد دانش و تجربیات منسوخ پیشین، منجر به بکارگیری راه حلها و دیدگاه های یکسان در مواجهه بامسائل می شود و موجب می شود رفتار مدیریت قابل پیش بینی شود. پیش بینی رفتار مدیریت در محیط رقابتی موجب آسیب پذیری سازمان می شود. رکود دانش نه تنها اثر منفی روی کاربرد دانش دارد، بلکه ممکن است استراتژیها و رازهای سازمان را نیز آشکار کند. به عبارت دیگر، سازمانهایی که دچار رکود و سکون در تفکر و سیاست گذاری شده اند، بیشتر در معرض زیان و شکست هستند.(لیائو، ۲۰۰۲، ص ۲۱)
اغلب مدیران در فهم جنبه های عملی مدیریت دانش با چالشهای مختلفی روبرو هستند. این چالشها از آن جهت به وقوع پیوسته که مدیران سنتی در گذشته دائماً با منابع فیزیکی و ملموس سر و کار داشته اند و از سایر موارد غافل شده اند در زیر به مهمترین این چالشها از نظر عدلی(۱۳۸۴) شریفزاده و بودلایی(۱۳۸۷) اشاره شده است :
چالش راهبرد تجارت و تکنولوژی :
در محیطی که خروجیهای آن بسیار متنوع است، اتوماسیون وظایف، بهینهسازی جریان کار و طراحی مجدد فرایندهای کار، کافی نخواهند بود. اکثر سازمانها نیازمند توسعۀ ظرفیت انطباقپذیری جهت ارتقاء طرح ارزشی سازمان میباشند. مدلهای دیجیتالی سازمان نیازمند، به بهبود سریع در مفاهیم سنتی صنعت، سازمان، محصولات، خدمات و کانالهای بازاریابی، توزیع و فروش میباشند. نسل آینده سیستمهای مدیریت دانش نیازمند کنجکاوی پیوسته در مورد منطقِ برنامه ریزی و قابلیت انطباق بسیار بالا، برای لحاظ نمودن تغییرات پیوسته در متدها و ساختار اطلاعات سازمان میباشند.(شریف زاده و بودلایی، ۱۳۸۷، ص۲۷۶)
چالش کنترل سازمانی :
کنترل برای رسیدن به مقاصد، اقدامات و خروجیهای از پیش تعیین شده ضروری میباشد. هماهنگی جهت اطمینان از انطباقپذیری در پردازش یک مجموعه اطلاعات و ارائه یک خروجی معین ضروری است. در محیطی که تغییرات آن جهشی و غیر پیوسته است، بقاء سازمان به ارزیابیهای پیوسته از مفروضات موجود در منطق سازمان بستگی دارد، تا این اطمینان حاصل شود که خروجیهای عملکرد سازمان با تغییرات شرایط بازار ترجیحات مصرف کننده، نیازهای رقابتی، مدلهای سازمان و ساختار صنعت سازگار میباشد. در طراحی سیستمهای مدیریت دانش باید این اطمینان وجود داشته باشد که این سیستمها با تأکید بیش از اندازه بر مقاصد ، اقدامات و خروجیهای از پیش تعیین شده ، محدود نشده باشد. در منطق سنتی، سازمان مبتنی بر کنترل بوده است، حال آنکه سازمانهای جدید بدلیل وجود تغییرات محیطی بسیار زیاد به مدلهایی نیازمندند که در آن قوانین کمتر و آزادی عمل بیشتری وجود داشته باشد.(همان منبع، ص ۲۷۷)
چالش فرهنگ سازمانی:
فرهنگ سازمانی می تواند بزرگترین مانع برای مؤفقیت مدیریت دانش باشد. اجزای دانش سه جنبه دارد:
- سهیم سازی دانش
- کاربرد دانش یا اجرا بر اساس به اشتراک گذاری با دیگران
- استفادۀ مجدد از دانش
جنبه اول یعنی سهیمسازی دانش با فرهنگ سازمانی ارتباط مستقیم دارد. فرهنگی که احتکار دانش را به جای سهیمسازی آن تشویق کند، مانع جدی مدیریت دانش است. مانع دیگر فرهنگی، تشویق وضع موجود است که از آن به عنوان نابینایی سازمانی یاد می کنند و اشاره به وضعیتی دارد که افراد باور دارند عمل فعلی بهترین رفتار است.
فرهنگها و ارزشها در سازمان باید محیطهای یادگیریای را بوجود بیاورند که در آن همه افراد متعهد هستند تا برتر شوند. شکست و ریسک قابل تحمل باشد و به عقاید بیرونی باید خوش آمد گفت.(عدلی، ۱۳۸۴، ص۲۳۵)
چالش ساختار سازمانی :
مدلهای اولیه مبتنی بر فرایندهایی بود که برای استفاده از دانشهای از قبل برنامه ریزی شده و مشخص شده بکار میرفت. در حالیکه، مدلهای جدید بر ایجاد فرهنگ سازمانی تأکید دارد که موجب به اشتراکگذاری اطلاعات و نوسازی و خلق دانشهای جدید می شود.در واقع مدیریت دانش خواسته های جدیدی بر بخشهای مختلف از جمله ساختار سازمان تحمیل می کند. ساختارهای سلسله مراتبی و غیر منعطف نمیتواند محمل خوبی برای مدیریت دانش باشد. ساختار مناسب ساختاری است که از انعطاف و پویایی لازم برخوردار باشد. تا ارتباطات به مرزهای تیمی، بخشی و حتی سازمانی محدود نشود و امکان برقراری ارتباط با محیط بیرون از سازمان برای کارکنان به سادگی مقدور باشد و به عبارتی جنبه غیر رسمی ساختار سازمانی نقش مهمی در توسعۀ تعاملات ایفا نماید. چنین ارتباطی امکان دستیابی به دانش گروه های خارج از سازمان را نیز میسر میسازد.(شریف زاده و بودلایی، ۱۳۸۷، ص۲۸۰)
لیکن با کنکاش در پارامترهای مربوط به نظریهای همگرایی وکارکردگرایی متوجه میشویم که هیچ یک از این روندها و نظریهها در منطقه ساختارشکن خاورمیانه وخرده سامانه طرفین قابل پیگیری نمیباشد. چرا که همسان سازی وانسجام تئوری و عملی ساز وکارهای همگرا وادغام، به دلیل وجود ساختارهای بین الاذهانی متفاوت، نگاه برون سیستمی، اقتصاد، سیاست، وفرهنگ متفاوت مردمان این مناطق تاثیر خود را بر تعاملات میان واحدهای سیاسی برتفرق گذاشته است.
اشغال عراق، ناتوانی حکومتاین کشور در تصمیم گیرهای سیاست خارجی، افکار عمومیمتفاوت در عراق، گروه های معارض همچون بعثیون وتبلیغات وهابیها در میان اعراب سنی، تاریخ روابط دو کشور و بسیاری مسائل دیگر بر روند همکاری دوکشور مطابق با این نظریات ایده الیستی سایه افکنده است. لذا است در شرایط فعلی امنیتی، سیاسی، اقتصادی، قومیوفرهنگی منطقهاین رویکرد کارایی و توانمندی لازم در براوردن منافع ملی را نخواهد داشت (برزگر، ۱۳۸۶، ص۱۸۴ ).
ب ) رویکرد رئالیستی
نظریات رئالیستی برسه محور اساسی دولت محوری، بقاء وخود یاری تکیه دارند. براین اساس مهمترین بازیگران صحنه سیاست بین الملل دولتهای ملی هستند که بر اساس حاکمیت سیاسی نظم وامنیت را در کشور برقرار میکنند ودر تنظیم روابط خود با دیگران بر اساس منافع ملی عمل میکنند. ماهیت سیاست جهانی به گونهای است که کشورها تنها در چهار چوب منافع ملی خود عمل کرده ولذا مفاهیمیهمچون دوستی، اعتماد، انصاف قابلیت کمتری در روابط بین الملل دارد. کشورها در روابط خود براساس واقعیات موجود وصرفا در چهارچوب منافع ملی خود تنظیم میکنند ودراین راستا سعی میکنند تا امنیت ومنافع ملی خود را بالا ببرند (برزگر، ۱۳۸۶، ص۲۴ ).
از منظر این دیدگاه تحولات سیاسی جدید هیچ تاثیر عمیقی در شکل گیری عراق جدید با ماهیت و ویژگیهای متفاوت نداشته است. ویژگیهای جغرافیایی، جمعیتی، قومی، هویتی و زمینههای بالقوه اقتصادی و نظامی عراق به گونه است کهاین کشور همواره تهدیدی علیه منافع وامنیت ملیایران خواهد بود. شرایط جدید تنها شکل ظاهری عراق را تغییر داده است وهمچون گذشته پایههای قدرت و ویژه گیهای خاص عراق به گونه است که باز هم به صورت رقیب وتهدیدی برایایران مطرح خواهد شد. شاید دیگر نتوان باور کرد که حضورشیعیان واکراد در راس هرم سیاسی عراق وساختار دموکراتیک سیاسیاین کشور بازهم تمایلات ملی گرایانه افراطی دراین کشور دامن زده شود ؛ لیکن باید توجه داشت هرچند نظام سیاسی در عراق تغییر یافته، اما جغرافیای سیاسی آن ثابت مانده است. ( تیشه یار ومهناز ظهیر نژاد، ۱۳۸۸، ص ۲)
این دیدگاه متاثر از روابط گذشته دوکشور بالاخص رخداد جنگ تحمیلی و تنازعات منطقهای رژیم گذشته عراق با منافع ملیایران، اگرچه بسیاری از انگارههاشان منطبق با واقعیات است، لیکن تحولات جدید عراق را با دیده اغماض نگاه میکند.
ج) رویکرد سازه انگاری
در برداشت سازه انگارانه از روابط بین الملل، دولت یک کنشگر اجتماعی است. بنابراین، هویت ومنافعش از قبل تعیین شده نیست. دولت در بستری از قوائد اجتماعی عمل میکند وهم محیط داخلی وهم محیط بین المللی مجموعه قوائدی بر آن بار میکنند که به هویت آن شکل میدهد. ومنافعش را ازاین طریق تعیین میکند… . در باره سیاست خارجیایران میتوان گفت که «هویت اسلامی» جمهوری اسلا میاست که دراینجا تعیین کننده منافع واهداف سیاست خارجی وتعیین کننده چگونگی هدایت سیاست خارجی است. قاعده نفی سبیل یکی ازاین منابع هویتی تاثیرگذار بر سیاست خارجی است که بر اساس آن غیر مسلمانان نباید بر مسلمانان سلطه پیدانمایند که در روابطایران وعراق جدیدکه میزبان اشغالگران غربی است تجلی دارد. بر اساساین گزاره فرهنگ، عدالت خواهی وهویتها در سیاست خارجی نقش اساسی دارند. درباره عراق هم باتوجه به هویت اکثریتی جمعیت شیعه آن ومسلمان بودناین کشور برخی معتقدند اسلام مرز ندارد وروابط بایستی بر اساس مسائل هویتی تبیین شود نه منافع ملی.
براساساین نظریه منافع ملی وموقعیت ژئوپلیتیک ومنطقهای نیست که سیاست خارجی را هدایت میکند، بلکه هنجارها وهویتها هستند کهاین موقعیتها را میسازند وتدوین مینمایند. بنابراین هرچنداین نظریه بخشی از روند ارتباطات ومنافع ملی را رقم میزند، لیکن بسیاری مسائل وجود خواهد داشت که روابطایران و عراق را حتی در دوره جدید دراین قالبها نمیگنجاند. هویتها ی موزائیکی وغیر یکپار چه فراوانی منافع دوکشور را متاثر میسازد و بازیگران متعددی فراتر از تصمیم گیران ملی صحنه گرداناین کشورند. بنابرایناین گفتمان تحلیلی علی رغم فایده مندی فراوان در بخشهای متعدد، ارضاء کننده برای منافع فعلی وحیاتیایران در شرایط حساس کنونی نخواهد بود( مصفا ، ۱۳۸۵، ص۱۷).
د) دیدگاه عملگرایانه : عراق یک واقعیت موجود
به عنوان یک واقعیت پایدار ودر نتیجه نگرشهای فوق، باید پذیرفت که کشور عراق با مجموعه ویژگیهای پایدار قومی، فرهنگی، سیاسی واقتصادی آن، تعریف مشخصی در منافع ملیایران داشته وخواهد داشت. اشتراکات وواقعیتهای سیاسی موجود، گسترش روابط دو کشور را اجتناب پذیر میسازد وسرنوشت دو کشور را در تامین امنیت منطقهای به هم گره میزند. جدا ازاین، واقعیت انکار ناپذیر دیگر در روابط دو کشور نیز وجود دارد که با توجه به تحولات جدید در عراق، نقش آن را چندان کرده است، مسئله شیعیان عراق است. در واقع، وجود اکثریت شیعیان در عراق وسابقه ۱۴۰۰سال همبستگی، سرخوردگی وهمدردی فرهنگ شیعه واتصال بهایران از طریق اماکن مقدس وحوزههای علمیه، عراق را در مقایسه با سایر کشورهای عربی، از نگاهایران متمایز میکند. تعریف جدید از روابط با توجه به حضور بارز شیعیان در راس قدرت میتواند روابط دو کشور را از سوء ظن وبی اعتمادی با هزینههای بالا، دور کند وانها را به دوست وهمکار منطقهای یا حدا قل رقیب سازنده وقابل اعتماد در منطقه تبدیل نماید (مصفا، ۱۳۸۵، ص۱۷).
به هرحال به دلیل مبانی وساختار قدرتایران وعراق از جنبههای مختلف سیاسی، فرهنگی، مذهبی، اقتصادی وهمچنین ماهیت متحول مسائل منطقه وجهان عرب، در جهای از رقابت با لقوه بین دو کشور حفظ خواهد شد که البته منطق طبیعی ساخت قدرت وسیاست در منطقه پیچیده خاورمیانه است. (برزگر، ۱۳۸۶، ص۸۱ ) لذا رویکرد نظری صحیحاین خواهد بود که عراق رابا تمام ویژگیهای واقعی اش باید شناخت. هم ظرقیتهای فراوان همکاری آن وهم چالشها وتعارضاتی که در بستر تاریخیاین روابط نهفته است. بنابراین، در شرایط فعلی بایستی از حداکثر ظرفیتهای همگرایی وهمکاری بهره جست، اما باید همچنان مراقب تحرکات وقدرت گیریاین کشور نیز بود( مصفا ، ۱۳۸۵، ص۱۷).
۴-۹- راهبرد بهینه سیاسی- امنیتیایران در عراق نوین
الف ) عنصر شیعی
بهره گیری از نقش فرصت ساز عنصر شیعی در حوزه سیاست خارجیایران در گذشته به دو دلیل مورد استفاده قرار نگرفت. ۱)عدم اعتنای رژیم سابقایران به نقشایدئولوژی ومذهب در حوزه ظرفیت سازی سیاست خارجی ؛۲)سیاستهای سرکوبگرانه رژیم بعث واقلیت مسلط سنی در بغداد ونادیده گرفتن حضور ونقش شیعیان در ساخت قدرت وسیات عراق.
در شرایط جدید، با تغییر ساخت قدرت وسیاست در عراق وقرار گرفتن اکثریت شیعه در راس حکومت عراق، زمینههای فرصت سازی جدیدی برای سیاست خارجیایران در سطوح ملی، منطقهای و بین المللی فراهم شده است : در سطح ملی و روابط دوجانبه ؛ حضور شیعیان در رأس قدرت، زمینههایایجاد روابط استراتژیک مبتنی همکاریهای فرهنگی، اقتصادی وسیاسی – امنیتی را فراهم میسازد… در سطح منطقهای، بیش از هر چیز تقویت عنصر شیعه در عراق جدید نقش مهمیدر متعادل کردن روابطایران با جهان عرب خواهد داشت. درسطح بین المللی نیز تقویت نقش عنصر شیعه در عراق جدید وتاثیرات آن بر روابط بین الملل عراق میتواند زمینههای فرصت سازی زیادی را در چارچوب تنظیم رواط بین المللایران وحل مشکلات استراتژیک خود در منطقه و با قدرتهای بزرگ جهانی همچون آمریکا فراهم سازد (برزگر، ۱۳۸۶، ص۸۵) حفظ ثبات در عراق برای آمریکا دارای اهمیت حیاتی است ؛ایران دارای ابزارهای قوی وطبیعی در جهت حفظ امنیت وثبات است ؛ بنابراین آمریکا برای حفظ امنیت در عراق بهایران نیاز دارد (برزگر، ۱۳۸۵، ص۱۶۵).
این نفوذایران در میان گروه های مختلف عراقی ونیازمندی آمریکا به ثبات درونیاین کشور مهمل مهمیبرای چانه زنیهای دیپلماتیک جهت حل بسیاری مسائل دیگر اختلافی با آمریکاست. بنابراینایران مبتنی بر عنصر شیعه، دواستراتژی سیاسی- امنیتی را دراینده باید دنبال نماید :
۱)ائتلاف استراتژیک (ایران وحکومت شیعی در عراق )
منطق ائتلاف استراتژیک از طریق عنصر شیعه بهاین واقعیت بر میگردد که بازیهایاینده در منطقه خاورمیانه نه صرفا بر اساسایدئولوژی بلکه برای تثبیت حوزههای نفوذ ونقشها صورت میپذیرد. حمایتایران از گروه های همسو همچون مجلس اعلا، حزب الدعوه وحتی گروه های کردی نه تنها براساس مسائلایدئولوژیک بلکه با نوعی واقعگرایی، تبیین منافع ملی و استراتژیک نیز در نظر خواهد بود. از سوی دیگر ساخت قدرت وسیاست در منطقه خاور میانه به گونهای است که همواره درجهای از رقابتها، اعم از سازنده یا غیر سازنده، در بین بازیگران اصلی منطقهای وفرامنطقهای وجود خواهد داشت. درچنین شرایطی به همان اندازه بر اهمیت ونقش حضور بازیگران وقدرتهای اصلی منطقه همچونایران که دارای پایههای مستقل قدرت، به خصوص از جنبههای سیاسی، فرهنگی واجتماعی هستند، به عنوان عنصر متعادل کننده قدرت در سطح منطقه روز به روز افزوده میشود. لذا اتحاد استراتژیکایران وعراق درکنار همدیگر بهتر ازآن خواهد بود تااینکهایران با صرف هزینههای بالا وتنش زایی نا معقول، عراق جدید را همچون گذشته، به عنوان حفاظ عربی در مقابل خود قرار دهد. اتحاد استراتژیک وهمسویی دوکشور در منطقه میتواند سرآغاز نوعی منطقه گرایی مثبت وآینده نگر، جهت کاهش بسیاری چالشهای منطقهای گردد.
۲)ایران وهلال شیعی :ایدئولوژیک یا پراگماتیک
بحث در زمینه شکل گیری هلال شیعی برای نخستین بار توسط ملک عبد الله پادشاه اردن مطرح شد وبه طور مکرر توسط سایر رهبران و مقامات عرب از جمله حسنی مبارک رئیس جمهور مصر، که گفته بود: «شیعیان منطقه بیشتر ازآنکه به کشورهاشان وفادار باشند بهایران وفادارند. یا سعود الفیصل دربیان نگرانی سعودیها میگوید : « ما همه باایران جنگیدیم که نگذاریم عراق را اشغال کند، اما حالا همه ی کشور (عراق) را بدون دلیل بهایران تقدیم کردیم. »تکرار میگردد. نگرانی جهان عرب از شکل گیری «هلال شیعی» براین اساس است که : ۱) پررنگ شدن نقش عنصر شیعی در ساختار قدرت منطقه باایجاد زمینههای ائتلاف بینایران وعراق، ساخت قدرت وسیاست در منطقه را به ضرر جوامع سنی که حکومتها را در اختیار دارند، به هم میزند. ۲)این ائتلاف در درون سرزمینهایی شکل میگیرد (ایران، عراق، سوریه ولبنان ) که حکومتهایی مخالف نظم سنتی موجود در راس قدرت قرار دارند واین اتصال استراتژیک تعادل قدرت را به هم میزند.
۳) تشکیل وتقویت چنین ائتلافی با نوع نگاه متفاوت نسبت به قدرتهای بزرگ، تهدیدی برای حکومتهای محافظه کار منطقه به شمار میآید (برزگر، ۱۳۸۶، ص۹۵ )
بی تردیدایران از جنبه داخلی ومنطقهای کار کردن با گروه ها واحزاب شیعی، منافع زیادی را برای خود در نظر گرفته است ؛ وشکل گیری نوعی ائتلاف بااین کشور وسایرکشورهای همسو در منطقه را بایستی جهت افزایش فرصت ظرفیت سازی در حوزهای مختلف سیاست خارجی افزایش داده است. استراتژی سیاسی - امنیتیایران بایستی در جهت افزایش دوستان وحکومتهای همفکر منطقه فعال باشد، تاچالش افزاییهای پرهزینه باعث افزایش بی اعتمادی نشود وحجم فراوانی از تولید ناخالص ملی را صرف هرینهها ی امنیتی ننماید. لذاست هرچند ممکن است دولت غیرایدئولوژیک عراق آن نگاه آرمانی ما را درسیاست خارجی تامین نکند، اما شکل گیریاین هلال مذهبی میتواند علاوه بر کاهش دغدغههای امنیتیایران بعضی همکاریهای منطقهای را در مقابل نظم سنتی حکام کمپرادور و محافظه کار منطقه رقم زند.
صحنه سیاست خارجی عراق تلا قیگاه جنبههایایدئولوژیک وپراگماتیک در سیاست خارجی برای نخستین بار بعد از انقلاب اسلامیاست. وبهاین معنی است که صرفا نه بایستی ازنگاهایدئولوژیک به استقبالاین واقعیت رفت، بلکه منافع ملیایران ملتزم به اتخاذ چنین استراتژیهای سیاسی– امنیتی است ؛ تا از منظر حمایت از گروه های همسو در عراق، ائتلافی منطقه راتشکیل، تا حداقل برایایفای نقشهای منطقهایایران ابزار فشار آن نیز در دسترس باشد(برزگر، ۱۳۸۶، ص۹۷).
ب) عنصر کردی
درگیریهای بین کشورها از ناحیه گرایشهای نا سیو نالیستی و بروز درگیریهای درون کشوری درجهان سوم به علت نبود تجربهای قوی درخصوص دولت سازی واستعمار دیرینه شان، دلالت برتهدید آفرینی قومیت وملیت برای امنیت ملی کشورهای جهان سومیدارد که راه حل منطقهای راطلب میکند (افتخاری، ۱۳۸۱ص ۲۶۱).
مسئله کردستان عراق به دلیل وجود اقلیتهایکرد درکشورهایهمسایه عراق وهمچنینحساسیتکشورهای عربی درخصوص کاهش قدرت اعراب سنی، پذیرش فدرالیسم توسط قانون اساسی عراق، شرایط اقتصادی کردستان، احزاب سیاسی کردی ومسئله همه پرسی کرکوک وضعیت کردهای عراق را در امنیت ملی کشورهای دارای اقلیت کرد بالاخصایران ویژه کرده است. کردهای عراق نه مایل هستند ونه مصلحت خویش میدانند درچنین شرایط مناسب وفرصت مغتنمیکه پیش رویایشان قرار گرفته، با تکرار شعارهای قدیمی(وحدت اکراد ) منافع خود رادرداخل عراق ومحیط منطقهای وبین المللی به خطر اندازند(تیشه یار و ظهیر نژاد، ۱۳۸۸، ص۱۳۸).
اما همسایگان عراق همچنان نگران بوده وحمایت آمریکا از خواستههای اکراد وتمایل کشورهای اروپایی به برقراری ارتباط با سران آنها، فعالیت اسرائیل درکردستان عراق، وضعیتی جدید فراروی دول همسایه از جملهایران قرار داده است. در خصوص موضوع کردستان رویکردهای متفاوتی وجود دارد. اما براساس رویکر مسلط که نگرش نگارنده نیز خواهد بود، - معتقداست استقلال کردستان، باتوجه به وجود اقلیت کرد درایران با گرایشهای گریز از مرکز، تمامیت ارضیایران را با وجود اقلیتهای ترک، آذری، عرب، بلوج و. . به شدت تحت تاثیر قرار خواهد داد. واتخاذ همکاری با کشورهای دیگر همچون ترکیه را برای جلوگیری از قدرت گیری وخود مختاری کردها در عراق ضروری است. که در صورت تجزیه وتضعیف عراق، قدرتهای بزرگ غربی به دنبال موازنه قوا در منطقه بر خواهند آمد ونخواهند گذاشتایران قوی ومتحد باقی بماند. (اسدی، ۱۳۸۸، ص۲۵۱) لذا استراتژی سیاسی _ امنیتی ایران در عراق جدید درقبال اکراد، نقطه اتکاء وحدتایران را کردستان دانسته وهر گونه تحولی در شمال عراق را مطمئناً تاثیرگذار بر رویکرد کردهای ایران وبه التبع سایر اقوام میداند. بنابراین بایستی بعضی اقدامات در عراق به نحو زیر پیگیری گردد:
۱)مسئله کرکوک : کرکوک با تامین ۱۰% درصدی نفت عراق شهری است با جمعیتی ۱,۱۵۰,۰۰۰نفری که بافت قومی آن که بعداز سال ۲۰۰۳ بیشتر هویتی کردی به خود گرفته است. براین اساس کردها دنبال همهپرسی برای کرکوک جهت پیوستن به حکومت خودمختار و فدرالیستی کردستان اند. باتوجه به این موضوع که پیوستن کرکوک با افزایش توانمندی کردستان میشود ؛ و طبیعی است پیگیری استقلال و نهایتاً کردستان بزرگ راحت تر میگردد. بایستیایران در کنا ر ترکیه از تمام ظرفیتهای خویش جهت عدم تحقق این خوسته تلاش نماید .
۱) حمایت از تمامیت ارضی عراق
۲)حمایت از کردها جهت حضور در راس قدرت حکومت مرکزی برای جلوگیری از دغدغههای قومگرایی
۳)مخالفت با حضور اسرائیل در شمال عراق
۴)استفاده از اختلافات احزاب کردی جهت جلوگیری از یک اتحاد واجماع کامل در موضوع استقلال
۵)حمایت از حکومت مرکزی عراق وتلاش برای قدرتمندی آن جهت جلوگیری از تلاشهای گریز از مرکز دراین کشور
ج ) متغیر رقبای منطقهای
علاوه برایران، رقبای منطقهای نیز دراین کشور منافعی داشته که بایستی استراتژیهای امنیتیایران در عراق درچگونگی برخورد با آنها تبیین گردد. عربستان سعودی، ترکیه واسرائیل مهمترین کشورهایی اند که در صحنه عراق بدنبال منافع و راهبردهای خویش اند. بنابراین راهبرد جمهوری اسلامیدرمقابل هرکدام، نیاز مند ظرافت ودقت فراوانی است تا امنیت ملی به بهترین نحو درعراق جدید تنظیم گردد(اسدی، ۱۳۸۸، ص۱۰۶).
- اسرائیل : عراق جدید برای اسرائیل فرصتهایی مثل سقوط یکی از حامیان انتفا ضه، تلاش برای عادی سازی روابط، تقویتایده اسکان آوارگان فلسطینی در شمال عراق، تجزیه عراق، نفت وبازار عراق درپی داشته است. تهدیدهایی از قبیل تقویت جایگاه منطقهایایران، رشد جریانات بنیادگرا وتشکیل جریانات ضد اسرائیلی در عراق رانیز در پی داشته است. اسرائیل در شمال عراق به شدت به روند استقلال کردستان جهت پیدایی یک هم پیمان منطقهای غیر عرب دامن میزند واحتمال استقرار پایگاه های نظامیو جاسوسی جهت رصد فعالیتهایایران از جمله فعالیتهای هستهای وجود دارد. تجزیه عراق راجهت فشار برایران وترکیه وضعیف نمودن عراق، همچنین در جهت طرح خاورمیانه جدید وافزایش امنیت اسرائیل دامن میزند.
به هررویایران بایستی با انعقاد پیمانهای امنیتی با دولت خودمختار کردستان تشدید فعالیتهای اسرائیل رامحدود نماید. با حمایت از یکپارچگی عراق، جلوگیری از استقلال کردستان، تشدید جریانات ضد اسرائیلی در عراق، تحریم ورود کالاهایاین رژیم واغتشاش وناکامی در فعالیتهای عمرانی، اقتصادی وفرهنگی اسرائیل در عراق سعی در محدو سازی رژیم صهیونیستی در عراق نماید (اسدی، ۱۳۸۸، ص۱۰۶).
ترکیه :ایران با ترکیه زمینههای مساعدی جهت همکاری د صحنه عراق دارند. هر دو کشور نسبت به تجزیه عراق حساسیت دارند و مخالف حضور اسرائیل در شمال عراق جهت تهییج اکراد به استقلال طلبی میباشند هر دو خواستار ثبات داخلی عراق بوده وبه دنبال تقویت دولت مرکزی عراقند. نسبت به حضور آمریکا و احتمال تجزیه آن در دراز مدت بدبین اند. اما ترکیه از طرف دیگر از افزایش نقش ایران در عراق، رشد بنیادگرایی که مسبب آن را تهران میداند، انتقال خطوط انتقال نفت از کریدور شمال عراق به جنوباین کشو وانتقال آن از طریقایران، قدرت گیری شیعیان در ساخت سیاسی بغداد، فعالیتهای اقتصادی، عمرانیایران در عراق جدید نا راضی است. لذا ایران بایستی بادرک همه موارد، با ترکیه بنا برتعاملی سازنده در صحنه عراق داشته باشد. ترکیه امروز به عنوان یک همسایه با بیشترین نقش تجاری در تجارت خارجیایران(درسطح منطقه ) و معادلات سیاسی بین المللی دوست و رقیبی قابل اتکا است. بنابراین ایران بایستی بتواند از مخالفتهای ترکیه با حضور اسرائیل در شمال عراق، جهت فشار بر آن استفاده نماید. و همکاری طرفین برای جلوگیری از استقلال کردستان، ضعف عراق وتجزیهی این کشور جلوگیری گردد.
و بنادر عراق بر تعامل واستفاده از حداکثر ظرفیتها جهت تکمیل همکاریهای منطقهای باشد(اسدی، ۱۳۸۸، ص۱۰۶).
سعودی :
عربستان یکی دیگر از رقبای منطقهایایران در عراق نوین است که با مخالفت با افزایش نقشایران در عراق ونگرانی از تحولات درونی آن وتغییر ساخت قدرت دراین کشور راهبرد خاص خود را پیگیری میکند. مهمترین هدف مشترک آمریکا وعربستان در عراق جلوگیری از افزایش نفوذ و نقشایران دراین کشور است… علاوه بر افزایش قدرت شیعیان وکردها وتضعیف جایگاه سنیها، سعودیها معتقدند عراقاینده به عنوان متحد راهبردی آمریکا جایگاه عربستان در چارچوب سیاست خارجی آمریکا تاثیر میگذارد. از دید سعودیها خروج آمریکااز عراق و تثبیت دولت شیعی تحت نفوذایران در بغداد باعث میشود که آمریکا دیگر به عنوان حایل در مقابل نفوذایران عمل نکند واین امر به تغییر توازن قوا ی منطقهای میانجامد. براین اساس سعودیها به مداخله در عراق در صورت خروج آمریکا هشدار وحمایت خود را از گروه های سنی افزایش دادند (موسسه مطالعاتی اندیشه سازان نور، ۱۳۸۷، ص۲۰و۲۱).
لذا ایران در هردو صورت بریدگی عربستان از صحنه داخلی عراق و یا کمک به حفظ ثبات داخلی آن منتفع میگردد؛ چراکهاین در جهت تقویت حکومت شیعی است که در دراز مدت منافع راهبردی با ایران خواهد داشت .
بنابراین اهداف اصلی سیاست خارجیایران در قبال رقبای منطقهای از جمله عربستان عبارتند از :ایجاد نظام سیاسی متکثر و متعادل با حضور تمام گروه های قومی- فرقهای، عدم ظهور رژیم سیاسی تهدید کننده ایران با رهبری عناصر ضدایرانی، حفظ تمامیت ارضی ویکپارچگی عراق، عدم تهدید شدن توسط بازیگران و نیروهای حاضر در عراق، برقراری روابط مبتنی بر همکاری و رقابت سازنده با عراق در همه حوزهها و تلاش برای ارتقاء روابط در حد راهبردی، تقویت روابط با ملت عراق،ایجاد تغییرات مثبت در نگرش مردمینسبت بهایران وتغییر هویت سیاسی عراق از «عربی- سنی - بعثی » به «عربی – شیعی-کردی » است ( موسسه مطالعاتی اندیشه سازان نور، ۱۳۸۷، ص۲۶).
د) نحوه برخورد با آمریکا :رقیب بین المللی
هر چند ایالت متحده آمریکا در طرح اولیه خود برای عراق خواستارایجاد رقیبی استراتژیک و موازنهگر در قبالایران بود؛ اما نتیجهای شد که آمریکا را مجبور به پذیرش نقشایران دراین کشور کرد. بنابراین روند فعلی عراق وبی ثباتیاین کشور نیازمند مشارکت فعالایران در صحنه فرآوری آرامش به این کشور است.
نفوذ معنویایران در میان گروه های شیعه جهت تامین امنیت، نفوذ در میان گروه های کردی برای جلوگیری از تجزیهاین کشور و نا آرامیهای بعدی، شناخت دقیقایران از پیچیدگیهای سیاسی، فرهنگی واجتماعی عراق میتواند درایجاد آرامش در عراق نقش بسزایی داشته باشد(احدی، ۱۳۸۷، ص۲۵).
واین چیزی است که آمریکا نیاز دارد.ایران وآمریکا هردو از آرامش دراین کشور حمایت میکنند. البته با انگیزههای مختلف: یکی به خاطر استثمار منابع زیر زمینی وامنیت نفت، دیگری به خاطر همسایگی، هم مذهبی و منافع ملی خودش. لذا دراین روند بایستی تعاملی دوجانبه برقرار گردد واز طرفی دیگر بایستیایران نه تنها صحنه عراق را به تعاملات درون عراقی محدود ننماید، بلکه با آمریکا چانه زنیهای قوی را برسرسایر موارد اختلافی– استراتژیکی همچون موضوع هستهای بپردازد.
واقعیت ساده آن است کهایالت متحده یک وابستگی حیاتی نسبت به سلامت یک اقتصاد جهانی یکپارچه دارد بی ثباتی در تدارک نفت، تاثیر فوری بر اقتصاد جهانی و به تبع آن بر آمریکا خواهد گذاشت. حمله به عراق باعث شدایران احساس کند موقعیت بر حق کشورش برایایفای نقش رهبری در امنیت خلیج فارس نادیده گرفته شده است. (موسسه فرهنگی مطالعاتی ابرار معاصر، ۱۳۸۲ ص۲۳۲) عربستان سعودی (ستون دوم امنیتی خلیج فارس ) هم که پس از دههها سرمایه گذاری سنگین درزمینههای نظامی، اساسا هیچ توان عملیاتی برای دفاع از خود ندارد که میتوان در سال ۱۹۹۰ اشغال کویت وتهدید عربستان را مثال زد اگرچهایران به لحاظ نظامیبرابر نیست، اما قدرت تهدید آفرینی وبستن آبراه خلیج فارس رابه یاری موشکها، مینها، قایقهای توپدار و زیر دریاییهایش دارد، کهاین امر میتواند منجر به اغتشاش در بازارهای جهانی انرژی بشود (موسسه فرهنگی مطالعاتی ابرار معاصر، ۱۳۸۲ ص۲۵۰).
منافع راهبردی آمریکا در عراق صرفاً در جغرافیای عراق تعریف نمیشود بلکه در چهارچوب طرح خاورمیانهای آمریکاست ؛ و آمریکا براین باور است کهایران بزرگترین مزاحم بر سر راه تحقق آن است. هر چندایران و آمریکا میتوانند دارای اهداف مشترکی در عراق باشند اما در بسیاری از زمینهها، دارای تضاد راهبردی هستند. براین اساس، هدف آمریکا، همکاری تاکتیکی، محدود و موقت باایران در صحنه ی عراق است. از نگاه آمریکا،ایران بزرگترین چالش امنیت ملی پیش رویاین کشور است و پیروزیایران در عراق به منزله ی افزایش قدرت منطقهایایران و درتقابل با منافع راهبردی آمریکاست.
۳۴۰/۰
۳۴۰/۰
میزان آشنایی با شخصیت نوستالژیکی
-
۱۸۲/۰
۱۸۲/۰
تفسیر فرضیات مدل
با توجه به ضرایب معنیداری (t-value) جدول فوق به خاطر اینکه در بازه (۹۶/۱- تا ۹۶/۱) قرار نگرفتهاند، لذا میتوان گفت همه فرضیات مدل مفهومی معنیدار میباشند و تأئید میگردند. پس میتوان گفت میزان آشنایی هواداران با شخصیت نوستالژیکی و تاثیرپذیری نوستالژیکی پیش بینیکننده برانگیختگی حس نوستالژیک میباشند و بر آن تأئیر گذار هستند و برانگیخته شدن حس نوستالژیک هواداران بر تمایل به خرید آنها تأثیرگذار میباشد.
تفسیر برازش مدل
با توجه به خروجی لیزرل که در جدول فوق ارائه شده، مقدار df/2x محاسبه شده ۷۴/۱ است ، وجود df/2x کوچکتر از ۳ نشاندهنده برازش مناسب مدل است. همچنین ریشه خطای میانگین مجذورات تقریب باید کمتر از ۰۸/۰ باشد که در مدل ارائه شده این مقدار برابر ۰۵۶/۰ است. میزان مولفه های GFI و AGFI و NFI و CFI نیز باید بیشتر از ۹۰/۰ باشد که در مدل تحت بررسی به ترتیب برابر ۹۷/۰ و ۹۴/۰ و ۹۳/۰ و ۹۱/۰ است. همچنین مقدار RMR نیز باید کوچکتر از ۰۵/۰ باشد که در مدل تحت بررسی برابر ۰۳۷/۰است. با توجه به شاخصها و خروجیهای نرمافزار لیزرل میتوان گفت که دادهها نسبتاً با مدل منطبق هستند و شاخصهای ارائه شده نشاندهنده این موضوع هستند که در مجموع مدل ارائه شده مدل مناسبی است و دادههای تجربی اصطلاحاً به خوبی با آن منطبق میباشند. به عبارت دیگر مدل تأثیر مولفههای نوستالژی بر تمایل به خرید از برازش کافی برخوردار است.
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
مقدمه
در فصل پیشین یافتههای پژوهش مورد تحلیل آماری قرار گرفتند. در این فصل سعی خواهد شد با بهره گرفتن از یافته ها و مقایسه آن با مبانی و پیشینه تحقیق به بحث و بررسی آنها پرداخته شود. به این منظور ابتدا خلاصهای از پژوهش ارائه می شود و سپس با توجه به اهداف پژوهش به تفسیر نتایج پرداخته خواهد شد. در ادامه پیشنهادات برخاسته از یافتههای پژوهش و پیشنهادات جهت پیگیری موضوع توسط سایر محققین ارائه می شود.
خلاصه پژوهش
بازاریابی موفق با درک چرایی رفتار مصرف کننده آغاز می شود، رفتار مصرف کننده شامل فرایندهای روانی و اجتماعی گوناگونی است که قبل و بعد از فعالیتهای مربوط به خرید و مصرف وجود دارد. سازمانی که از چگونگی واکنش مصرف کنندگان نسبت به ویژگیهای مختلف کالا، قیمت و دستاویزهای تبلیغاتی آگاهی داشته باشد در مقابل رقبای خود از امتیاز ویژه برخوردار است، چنین است که سازمانها و مراکز آموزشی درباره ارتباط بین محرکهای بازاریابی و واکنش مصرف کننده پژوهشهای بسیاری به عمل آوردهاند (۸). در این راستا بازاریابان ورزش باید به دقت رفتار مصرف کنندگان ورزشی خود را مورد بررسی و تجزیه تحلیل قرار دهند، زیرا اگر محصول یا خدمت ورزشی نتواند نظر مخاطبان ورزشی را جلب نماید، شکستش در بازار ورزش حتمی است (۵۷). برای جلوگیری از این شکست میتوان از استراتژیهایی استفاده کرد. یکی از این استراتژیها، استراتژی بازاریابی نوستالژی ورزشی است. بازاریابان چند سالی است از نوستالژی استفاده می کنند تا مشتریان را تحت تاثیر قرار دهند و روی رفتار آنها در خرید محصولات ورزشی اثر مثبت بگذارند (۶). هالبروک و اسچیندلر نوستالژی را به عنوان « سلیقهای (علاقه کلی، نگرش مثبت یا اثر مطلوب) نسبت به مقولهای (افراد، اماکن یا اشیاء) که بیشتر رایج بوده (محبوب، مد روز یا اسطوره زمان) در زمانی که فرد جوانتر بوده است (در اوایل دوران بلوغ، در بلوغ، در دوران کودکی، و یا حتی قبل از تولد)» تعریف کرده اند (۷). استفاده از مفهوم نوستالژی در ورزش می تواند نیابتی یا شخصی باشد. در نوستالژی نیابتی فرد خودش آن عامل نوستالژیکی را تجربه نکرده و از افراد دیگر در مورد آن شنیده و یا از طریق رسانه ها با آن آشنا شده است. اما در نوستالژی شخصی فرد خودش مستقیما عامل نوستالژیکی را تجربه کرده است. که در این پژوهش از نوستالژی شخصی استفاده شده است.
شناسایی بازار محصولات ورزشی و انتخاب بازار هدف یکی از اصلیترین وظایف بازاریابان ورزشی است که از مزیتهای پرداختن به این پژوهش بود. وجود تناقض در پژوهشهای گذشته و همچنین توجه به این نکته که نوستالژی ورزشی حیطه جدید مدیریت ورزشی در ایران میباشد و به احتمال زیاد تا بهحال پژوهشی در این زمینه صورت نگرفتهاست، به نظر میرسد پرداختن به آن و تعیین میزان چگونگی اثر آن بر تمایل به خرید مصرف کنندگان از ضرورت برخوردار میباشد.
با عنایت به مطالب فوق، هدف کلی پژوهش حاضر تعیین تاثیر نوستالژی بر تمایل به خرید هواداران در رشته ورزشی فوتبال بوده است. با توجه به اهداف تعیین شده، روش پژوهش از نوع همبستگی بوده که در آن با بهره گرفتن از روشهای تعیین همبستگی و نیز پیش بینی (رگرسیون خطی) هدف مذکور محقق خواهد شد. همچنین برای تعیین تاثیر متغیرهای پیشبین بر متغیرهای ملاک از روش معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه خوارزمی (کرج) تشکیل می دهند. نمونه آماری به صورت غیرتصادفی و به روش هدفدار از بین دانشجویان دانشگاه خوارزمی تهران که هوادار علی کریمی بودند انتخاب شد. با توجه به نامشخص بودن تعداد دقیق حجم جامعه دانشجویان هوادار علی کریمی، با در نظر گرفتن میزان ریزش پرسشنامه ها تعداد ۳۵۰ پرسشنامه توزیع و جمعآوری شد. کرجسی و مورگان تعداد نمونه ۳۵۰ نفر را برای یک جامعه ۴۰۰۰ نفری پیشنهاد کرده اند (۱۳۹). همچنین برای استفاده از روش آماری مدلسازی معادلات ساختاری حداقل نمونه باید بین ۵ تا ۱۰ برابر تعداد سوالات باشد (۱۴۰). ابزار جمعآوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه بوده است. پرسشنامه های مورد استفاده شامل پرسشنامه تمایل به خرید کاترین مییر (۲۰۱۰) با ۱۰ سوال، پرسشنامه نوستالژی برانگیخته پاسکال و سپروت (۲۰۰۲) با شش سوال، پرسشنامه آشنایی با شخصیت نوستالژیکی کاترین مییر (۲۰۱۰) با چهار سوال و پرسشنامه تاثیرپذیری نوستالژیکی روتلج و همکاران (۲۰۰۸) با هشت سوال بودند. به منظور برانگیختن حس نوستالژیک دانشجویان ابتدا فیلمی از علی کریمی پخش شد، سپس پرسشنامه ها در بین دانشجویان هوادار توزیع و جمعآوری شد. پس از کسب مجوز از صاحبان پرسشنامه ها، به روش سه مرحله ای ترجمه شدند. فیلم و پرسشنامه های مذکور توسط متخصصان و مدیریت ورزشی به خصوص اساتید بازاریابی ورزشی تعیین روایی شدند. دانشجویان پس از دیدن فیلم پرسشنامه ها را پر کردند که این امر در سه مرحله صورت گرفت و از تعداد ۳۵۰ پرسشنامه پخش شده ۳۱۰ پرسشنامه برای انجام تحلیل آماری انتخاب شد. به منظور بررسی پایایی از ۳۱۰ پرسشنامه تعداد ۴۰ پرسشنامه به صورت تصادفی از بین پرسشنامه های پخش شده انتخاب شد و پایایی کل پرسشنامه با بهره گرفتن از ضریب آلفای کرونباخ ۸۷/.، ۸۴/.، ۷۴/. و ۹۵/. به ترتیب برای نوستالژی برانگیخته، آشنایی با شخصیت نوستالژیکی، تاثیرپذیری نوستالژیکی و تمایل به خرید هواداران به دست آمد. داده های حاصله با بهره گرفتن از آمار توصیفی و آمار استباطی (شامل آزمون همبستگی اسپیرمن، آزمون خی دو و مدلسازی معادلات ساختاری) مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که به طور کلی مولفههای نوستالژی بر تمایل به خرید هوادارن فوتبال تاثیر مثبت دارند. خلاصه نتایج به دست آمده از این پژوهش در دو بخش زیر ارائه خواهد شد.
الف) توصیف ویژگیهای جمعیتشناختی هواداران
ب) نتایج آزمون فرضیات پژوهش
الف) توصیف ویژگیهای جمعیتشناختی هواداران شخصیت نوستالژیک (علی کریمی)
- نتایج حاصل از سنجش جنسیت گویای این مطلب بود که، بیش از نیمی از پاسخگویان مورد مطالعه (۹/۶۱ درصد) مرد و ۱/۳۸ درصد نیز زن بودند.
- افرادی که در رده سنی ۲۵-۲۳ سال بودند بیشترین فراوانی (۷/۳۹ درصد) و افرادی که در فاصله سنی بالای ۲۸ سال بودند کمترین فراوانی را داشتند (۱۱ درصد). ۱/۲۶درصد پاسخگویان در فاصله سنی کمتر از ۲۳ سال و ۲/۲۳ درصد نیز در فاصله سنی ۲۸-۲۶ سال قرار داشتند.
- نتایج حاصل از سنجش رشته تحصیلی جمعیت نمونه تحقیق موید این مطلب بود که، ۳/۴۱ درصد پاسخگویان مورد مطالعه دانشجو رشته تربیت بدنی و ۷/۵۸ درصد نیز دانشجو سایر رشتهها بودند.
- افرادی که بیش از ۱۰ سال سابقه طرفداری از علی کریمی را داشتند بیشترین فراوانی(۷/۶۷ درصد) و افرادی که کمتر از ۵ سال سابقه طرفداری از علی کریمی را داشتند کمترین فراوانی را به خود اختصاص دادند (۵۸/۲ درصد). ۶۸/۲۹ درصد پاسخگویان نیز بین ۵ تا ۱۰ سابقه طرفداری از علی کریمی را داشتند. شاخصهای آماری نیز موید این بود که به طور متوسط سابقه طرفداری پاسخگویان از علی کریمی در جمعیت نمونه تحقیق ۱۴ سال بود.
ب) نتایج آزمون فرضیات پژوهش
- در خصوص رابطه بین مولفههای نوستالژی با تمایل به خرید در بین هواداران علی کریمی نتایج نشان میدهد که هر سه مولفه رابطه مثبت و معناداری با تمایل به خرید دارند.
- نتایج آزمون همبستگی نشان داد که همبستگی نوستالژی و تمایل به خرید ۵۵/۰ میباشد.
- نتایج آزمون همبستگی بین مولفههای نوستالژی و تمایل به خرید نشان میدهد که بالاترین همبستگی بین نوستالژی برانگیخته و تمایل به خرید با ۴۷/۰ و پایینترین همبستگی بین آشنایی با شخصیت نوستالژیکی و تمایل به خرید با ۳۷/۰ میباشد.
- نتایج نشان داد آشنایی با شخصیت نوستالژیکی پیشبین معناداری برای نوستالژی برانگیخته میباشد. یافته ها نشان دادند آشنایی با شخصیت نوستالژیکی توانایی پیش بینی نوستالژی برانگیخته را دارد. همچنین مطالعه نشان داد که حدود ۸ درصد از کل واریانس متغیر نوستالژی برانگیخته از طریق آشنایی با شخصیت نوستالژیکی قابل تبیین است.
- نتایج نشان داد تاثیرپذیری نوستالژیکی پیشبین معناداری برای نوستالژی برانگیخته میباشد. یافته ها نشان دادند تاثیرپذیری نوستالژیکی توانایی پیش بینی نوستالژی برانگیخته را دارد. همچنین مطالعه نشان داد که حدود ۲۲ درصد از کل واریانس متغیر نوستالژی برانگیخته از طریق آشنایی با شخصیت نوستالژیکی قابل تبیین است.
- نتایج نشان داد نوستالژی برانگیخته پیشبین معناداری برای تمایل به خرید میباشد. یافته ها نشان دادند نوستالژی برانگیخته توانایی پیش بینی تمایل به خرید را دارد. همچنین مطالعه نشان داد که حدود ۲۲ درصد از کل واریانس متغیر نوستالژی برانگیخته از طریق آشنایی با شخصیت نوستالژیکی قابل تبیین است.
- یافته ها نشان داد بین سن و نوستالژی برانگیخته رابطه معناداری وجود دارد. همچنین با توجه به مقدار ضریب همبستگی(۱۱۴/۰- =r) میتوان گفت بین سن و نوستالژی برانگیخته رابطه منفی و معنیدار با شدتی ضعیف وجود دارد. اگرچه از لحاظ آماری رابطه معنادار و منفی بین سن و نوستالژی برانگیخته وجود دارد اما سن نمی توانند پیش بینی کننده نوستالژی برانگیخته باشد.
- یافته ها نشان داد بین جنسیت هواداران و نوستالژی برانگیخته آنها رابطه معناداری وجود دارد. با توجه به یافتههای به دست آمده میتوان گفت برانگیختگی حس نوستالژیک در بین مردان و زنان متفاوت است، به نحوی که برانگیختگی حس نوستالژیک در بین مردان بیشتر از زنان میباشد.
- بر طبق یافتههای به دست آمده میتوان گفت بین سن و تمایل به خرید رابطه معناداری وجود دارد. و با توجه به مقدار ضریب همبستگی(۱۸۲/۰= r) میتوان گفت بین سن و تمایل به خرید رابطه مثبت و معنیدار با شدتی ضعیف وجود دارد. همچنین مطالعه نشان داد که حدود ۲ درصد از کل واریانس متغیر تمایل به خرید از طریق سن قابل تبیین است
- در مورد رابطه بین جنسیت هواداران و تمایل به خرید آنها، نتایج حاصل از یافته ها نشان داد بین جنسیت هواداران و تمایل به خرید آنها رابطه معناداری وجود ندارد. و میتوان گفت تمایل به خرید در بین مردان و زنان یکسان است.
- نتایج مدل معادلات ساختاری نشان داد که تمام رابطه های علی، معنیدار میباشند. با توجه به شاخص ها و خروجیهای نرمافزار لیزرل میتوان گفت که داده ها نسبتا با مدل منطبق هستند و شاخص های ارائه شده نشاندهنده این موضوع هستند که در مجموع مدل ارائه شده، مدلی مناسب و داده ها اصطلاحا منطبق میباشند. پس میتوان گفت میزان آشنایی هواداران با شخصیت نوستالژیکی و تاثیرپذیری نوستالژیکی پیش بینیکننده برانگیختگی حس نوستالژیک میباشند و بر آن تأئیرگذار هستند و برانگیخته شدن حس نوستالژیک هواداران بر تمایل به خرید آنها تأثیرگذار میباشد. لازم به ذکر است که در این بین مولفه نوستالژی برانگیخته بیشترین و آشنایی با شخصیت نوستالژیکی کمترین تاثیر را بر تمایل به خرید هواداران علی کریمی دارند. نتایج نشان داد مدل تاثیر نوستالژی ورزشی بر تمایل به خرید هواداران از برازش مناسبی برخوردار است.
بحث و نتیجه گیری
در این بخش در ابتدا به بحث در مورد تاثیر میزان آشنایی با شخصیت نوستالژیکی و تاثیرپذیری نوستالژیکی بر روی نوستالژی برانگیخته هواداران علی کریمی پرداخته می شود. سپس به تاثیر نوستالژی برانگیخته بر تمایل به خرید هواداران پرداخته شده است.
نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بین آشنایی با شخصیت نوستالژیکی و نوستالژی برانگیخته رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد. بدین معنا که هر چه میزان آشنایی هواداران با شخصیت علی کریمی بیشتر باشد میزان انگیختگی آنها بیشتر است. یافتههای رگرسیونی نیز نشان داد که به ازای یک واحد تغییر در آشنایی با شخصیت نوستالژیکی، ۲۹۴/۰ واحد تغییر در نوستالژی برانگیخته به وجود می آید. همچنین نتایج مربوط به مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد که میزان آشنایی هواداران با شخصیت نوستالژیکی پیش بینی کننده برانگیختگی حس نوستالژیک میباشد و بر آن تاثیرگذار است. این یافته ها از نظر کاربردی اهمیت دارند زیرا نشان میدهد که هواداران برای آیتمهایی حس نوستالژیکی پیدا می کنند که بیشتر با آن آشنایی دارند. با توجه به تحقیق مییر (۲۰۱۰) میتوان گفت که افراد برای نوستالژی شخصی بیشتر از نوستالژی نیابتی حس نوستالژی پیدا می کنند و بهتر برانگیخته میشوند. این بخش از یافتههای پژوهش با نتایج پژوهش فایرلی (۲۰۰۳)، مولینگ و اسپروت (۲۰۰۴)، ماسون (۲۰۰۵)، فایرلی و کلت (۲۰۰۷)، مییر و تارنر (۲۰۰۸)، مییر (۲۰۱۰)، کیوسومی و همکاران (۲۰۱۰) و اندرسون (۲۰۱۱) همخوان میباشد. تحقیقات فوق به نوعی ارتباط قابل توجهی را بین دو مولفه آشنایی با شخصیت نوستالژیکی و نوستالژی برانگیخته را گزارش کرده اند. در مجموع میتوان گفت که میزان آشنایی با شخصیت نوستالژیکی یکی از مولفههای نوستالژی بوده و نیز یکی از عوامل تاثیرگذار بر برانگیختن حس نوستالژیک هواداران فوتبال است. و حتی در پژوهشهای اخیر نیز ثابت شده که مولفه آشنایی با شخصیت نوستالژیکی تاثیر مستقیم و مثبتی را بر تمایل به خرید مشتریان دارد (۱۲۰). لذا با توجه به تغییرات دائمی بازار و اضافه شدن رقبای تجاری، سازمانها و شرکتهای ورزشی خصوصی و دولتی باید تلاش نمایند تا با انتخاب افراد و آیتمهای نوستالژیکی موثر در برانگیختن حس نوستالژیکی، از دیگران پیشی بگیرند. از طرفی برآوردن نیاز مشتری هدف نهایی هر سازمانی بخصوص سازمان ورزشی در قبال مشتریان سازمان است پس میتوان توصیه کرد سازمانهای ورزشی و تبلیغاتی آیتمی را برای تبلیغات انتخاب کنند که یادآور روزهای خوشی برای مشتریان و هواداران آن سازمان باشد. این یافته ها به بازاریابان کمک می کند که فهم بهتری از انواع آیتمهای تحریککننده نوستالژی داشته باشند، و آیتمهایی را انتخاب کنند که هواداران با آنها آشنایی داشته باشند.
یافتههای پژوهش نشان میدهد که بین تاثیرپذیری نوستالژیکی با نوستالژی برانگیخته رابطه مثبت و معناداری جود دارد، بدین معنی که هر چه هواداران بیشتر از آیتم نوستالژیکی تاثیر بپذیرند میزان انگیختگی آنها نیز افزایش مییابد. یافتههای رگرسیونی نیز نشان داد که به ازای یک واحد تغییر در تأثیرپذیری نوستالژیکی، ۴۷۳/۰ واحد تغییر در نوستالژی برانگیخته به وجود می آید. همچنین نتایج مربوط به معادلات ساختاری نشان داد تاثیرپذیری هواداران علی کریمی از نوستالژی پیش بینی کننده برانگیختگی حس نوستالژیک میباشد و بر آن تاثیرگذار است. دانستن اینکه هواداران به چه میزان از آیتمی نوستالژیکی تاثیر میپذیرند امری ضروری برای مدیران سازمانها میباشد. در این خصوص سامرز و همکاران (۲۰۰۱) به این نتیجه رسیدند که تاثیرپذیری نوستالژیکی مولفه مناسبی برای بخشبندی بازار مصرف کنندگان ورزشی است. این یافته پژوهش با نتایج پژوهش سامرز و همکاران (۲۰۰۱)، ریسنویتز و همکاران (۲۰۰۴)، مارچگیانی و فائو (۲۰۰۹) و لفی و قربی (۲۰۱۱) همخوانی دارد. در این مطالعات غالبا تاثیرپذیری نوستالژیکی را به عنوان متغیری قلمداد کردضهاند که بر روح و روان فرد تاثیر می گذارد و باعث تغییر حالت روحی و روانی افراد می شود. به عبارتی دیگر این مولفه از نوستالژی باعث برانگیختگی افراد می شود که این برانگیختگی ممکن منفی یا مثبت باشد. مطمئنا انتخاب آیتمی که تاثیر مثبتی بر روح و روان هواداران داشته باشد به سازمانهای ورزشی کمک می کند که در فروش خدمات خود موفق باشند و نوعی وابستگی و وفاداری را در بین هواداران خود ایجاد کنند. چون این احتمال وجود دارد کسانی که تاثیر بیشتری از نوستالژی میپذیرند نسبت به کسانی که تاثیر کمتری از نوستالژی میپذیرند پیوند نوستالژیکی راحتتری ایجاد می کنند (۶). پس سازمانهای دولتی و خصوصی ورزشی میتوانند با به کار بردن این بعد از نوستالژی مشتریان هوادار خود را بشناسند و با توجه به خصوصیات آنها بازار را به چند بخش تقسیم نمایند و برای هر بخش خدمت متناسب با آن را عرضه دهند. به طور مثال ممکن است برای آیتمی نوستالژیکی مردان بیشتر از زنان و یا افراد مسن بیشتر از افراد جوان تاثیر بپذیرند و یا بالعکس. که با بهره گیری از این مولفه نوستالژی میتوانند هواداران را بهتر بشناسند و خدمات مناسبتری را به انها عرضه دهند تا از این طریق حس نوستالژیکی آنها را بیشتر و بهتر برانگیزانند.
یافتههای تحقیق نشان داد بین نوستالژی برانگیخته با تمایل به خرید هواداران علی کریمی رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد. بدین معنا که با افزایش میزان انگیختگی هواداران علی کریمی تمایل به خرید آنها نیز افزایش خواهد یافت. یافتههای رگرسیونی نیز نشان داد که به ازای یک واحد تغییر در نوستالژی برانگیخته، ۴۷۳/۰ واحد تغییر در تمایل به خرید به وجود می آید. همچنین نتایج مربوط به معادلات ساختاری نشان داد برانگیختگی حس نوستالژی هواداران علی کریمی پیش بینیکننده تمایل به خرید آنها میباشد و بر آن تاثیرگذار است. این یافته نشان میدهد که سازمانها باید به دنبال یافتن راه هایی باشند تا حس نوستالژی هواداران خود را افزایش دهند که پیامد این کار احتمال خرید هواداران را افزایش میدهد. این یافته پژوهش با نتایج پژوهشهای پاسکال و همکاران (۲۰۰۲)، فایرلی (۲۰۰۳)، فایرلی و کلت (۲۰۰۷)، سیرا و مک کویتی (۲۰۰۷)، مییر و تارنر (۲۰۰۸)، ساچز و گیرل (۲۰۰۹)، کیوسومی و همکاران (۲۰۱۰)، مییر (۲۰۱۰)، اندرسون (۲۰۱۱)، روزرفورد و شاو (۲۰۱۱) و مولینگ و همکاران (۲۰۱۴) همخوان بود. امروزه مبحث تمایل به خرید بسیار حائز اهمیت میباشد زیرا مبنای وجودی سازمانها هواداران و مشتریانی هستند که خدمات آنها را میخرند. بنابراین سازمانهای ورزشی بایستی از استراتژی های مختلفی استفاده کنند که تمایل به خرید هواداران خود را افزایش دهند و از بازار موجود سود بیشتری را به دست آورند. مثلا یافته های پژوهش اندرسون نشان داد که تیم های فوتبال میتوانند برای دستیابی به اهداف بازاریابی خود از موزه بهره گیرند، استفاده از این ابزار کمک می کند که حضور تماشاگران در بازی افزایش یابد، طرفداران جدید جذب شوند، ارزش تجاری تیم بالا رود و با برانگیختن هواداران فروش کالا و محصولات با آرم باشگاه افزایش مییابد (۹۷). همچنین مولینگ و همکاران در پژوهش خود به این نکته اشاره کردند که تاثیر تبلیغات با آیتمی نوستالژیکی در تمایل به خرید شرکت کنندگان بیشتر از تبلیغات بدون آیتم نوستالژیکی است (مولینگ و همکاران، ۲۰۱۴). این تاثیرها این پتانسیل را دارند که با تشویق هواداران به خرید آیتمهای نوستالژیکی، وفادار نگه داشتن یا وفادار کردن هواداران و افزایش هویت سازمان برای سازمان درآمد اضافی ایجاد کنند. برای مثال استفاده از علی کریمی در تبلیغات باشگاه پرسپولیس و برانگیختن حس نوستالژی هواداران می تواند در فروش کالا به هوادران، وفادار ماندن آنها، افزایش حضور آنها در ورزشگاه و افزایش تماشاگران تلویزیونی موثر واقع شود. سازمانهای و باشگاههای ورزشی حرفهای با بهره گرفتن از روشهای مختلف به ایجاد و خلق فرصتها و صحنههای نوستالژیکی میپردازند. برخی از این روشها عبارتند از استفاده از عکس بازیکنان مشهور و محبوب در طراحی لباس، استفاده از عکس جشن قهرمانی در سربرگ کتابها و روزنامهها و ساختن موزه باشگاه. پس میتوان به باشگاهها و سازمانهای ورزشی توصیه کرد که ایجاد و خلق فرصتها و صحنههای نوستالژیکی تا حد زیادی در تمایل به خرید هواداران تاثیر خواهد گذاشت.
طبق یافتههای تحقیق سن با نوستالژی برانگیخته رابطه معناداری دارد. همچنین با توجه به مقدار ضریب همبستگی(۱۱۴/۰- =r) میتوان گفت بین سن و نوستالژی برانگیخته رابطه منفی و معنیدار با شدتی ضعیف وجود دارد. به عبارت دیگر با افزایش سن، برانگیختگی حس نوستالژیک کاهش مییابد (هم تغییری این دو متغیر خلاف جهت هم است). این یافته از پژوهش نشان میدهد که سن به عنوان یک متغیر اثرگذار در نوستالژی می تواند نقش به سزایی را در تقسیم بندی بازار ورزشی داشته باشد. یافتههای این پژوهش با یافتههای باتچو (۱۹۹۵)، داویس (۱۹۷۹)، هالبروک واسچیندلر (۲۰۰۳)، ریسنویتز و همکاران (۲۰۰۴)، هولاک و هاولنا (۱۹۹۲)، سیرا و مک کویتی (۲۰۰۷) و لفی و قربی (۲۰۱۱) همخوان بود و با نتایج ساچز و گرل (۲۰۰۹) و کیوسومی و همکاران (۲۰۱۰) ناهمخوان بود. ریسنویتز و همکاران به این نتیجه رسیدند که توانایی داشتن تجربه نوستالژیکی با بالا رفتن سن افزایش نمییابد. همچنین باتچو نشان داد که نوستالژی در سن دانشگاهی افراد به اوج خود میرسد و سپس کاهش مییابد. در حالی که ساچز و گرل و کیوسومی و همکاران به این نتیجه رسیدند که مشتریان مسنتر نسبت به محرکهای نوستالژیکی حساستر هستند و زودتر برانگیخته میشوند. از دلایل ناهمخوانی پژوهش حاضر با پژوهشهای ناهمخوان ذکر شده میتوان به این نکته اشاره کرد که آیتم نوستالژیکی استفاده شده در پژوهشهای ناهمخوان ذکر شده نیابتی بوده در حالی که آیتم نوستالژیکی پژوهش حاضر جزء نوستالژی شخصی به حساب می آید. همچنین رنج سنی شرکت کنندگان پژوهشهای ذکر شده ۱۵ تا ۶۵ سال بوده است در حالی که رنج سنی پژوهش حاضر ۱۸ تا ۳۶ سال بود و اکثر آزمودنیهای پژوهش حاضر در رده سنی ۲۳ تا ۲۵ بودند. بازاریابان بر این عقیدهاند که مصرف کنندگان جوان بیشتر از آیتم نوستالژی تاثیر میپذیرند. با توجه به اینکه قشر جوان بیشترین شرکتکننده فعال و غیرفعال در ورزش دارد پس سازمانها و باشگاههای ورزشی میتوانند با بهره گیری از آیتمی نوستالژیکی که به عنوان یک آیتم نوستالژی شخصی باشد از این قشر جامعه بهره اقتصادی ببرند.
نتایج پژوهش نشان داد که بین جنسیت با نوستالژی برانگیخته هواداران علی کریمی رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که برانگیختگی حس نوستالژیک در بین مردان و زنان متفاوت است به نحوی که برانگیختگی حس نوستالژیک در بین مردان بیشتر از زنان میباشد. یافتههای حاصل از تصویرنگاری کارکردی با تشدید مغناطیسی در مردان و زنان تحت استرس، حاکی از وجود الگوهای پاسخدهی جنسیتی متفاوت مغز در موقعیت های استرس زا است. در مردان افزایش جریان خون در قشر پیشانی حدقهای چپ از پاسخ جنگ یا گریز خبر میدهد. استرس در زنان، به فعالیت سامانه لیمبیک و در نتیجه راه اندازی پاسخهای هیجانی منجر می شود. بسیاری از کتابها و فیلمها به تفاوتهای روانشناختی موجود بین زنان و مردان اشاره کرده اند مثل کتاب زنان ونوسی و مردان مریخی. اما اکنون عصبشناسان ادعا می کنند که طبق تصاویر مغزی به دست آمده، مغز مردان و زنان حداقل تحت شرایط استرس زا متفاوت عمل می کند. اکنون یک مطالعه علمی با فن آوری جدید نشان داده است که تفاوت های موجود بین زنان و مردان ممکن است واقعاً از سطوح بالا آغاز شود (۱۴۲). نـه تـنـها سـاخـتـار مغز زنان و مردان با یکدیگر متفاوت می باشد، بلکه مـردان و زنان از مغزشان بطـرز مــتفاوتی استفاده می کنند. در مغز زنان اتصالات و ارتباطات بیشتری بین دو نیمکره چپ و راست وجود داشـته کـه بـه آنها این توانایی را میدهد تا از مهارت گفتاری بهتری نسبت به مردان برخوردار باشند. از طرف دیگر در مردان ارتباط کمتری بین دو نیمکره مغزشان وجود داشته و به آنها این قابلیت را میدهد تا دارای مهارت بیشتری در استدلالهای انتزاعی و هوش دیداری - فضایی باشند (۱۴۳). طبیعتا زنان و مردان در بعضی خلقیات تفاوتهایی با یکدیگر دارند که ممکن است آنها را در طرز فکر و نوع شخصیت از یکدیگر جدا کند. میزان برانگیختگی نیز یکی از آن خلقیات میباشد که از فردی به فرد دیگر متغیر میباشد. یافتههای این پژوهش با یافتههای پژوهشهای اسچیندلر و هالبروک (۲۰۰۳)، ریسنویتز و همکاران (۲۰۰۴) و ویلسون (۲۰۰۴) همخوان میباشد و بانتایج پژوهشهای شرمن و نیومن (۱۹۷۷)، باتچو (۱۹۹۵)، مولینگ و اسپروت (۲۰۰۴) و مییر (۲۰۱۰) ناهمخوان میباشد. از دلایل ناهمخوانی پژوهشهای ذکر شده با پژوهش حاضر میتوان به این نکته اشاره کرد که پژوهشهای ذکر شده از نوستالژی نیابتی استفاده کرده اند. همچنین باتچو (۱۹۹۵) از آیتمهای مربوط به اماکن، خانواده و جامعه استفاده کرده بود. مولینگ و اسپروت از تبلیغات چاپی استفاده کرده بودند. در پژوهش مییر (۲۰۱۰) نیز میتوان گفت که تفاوتهای ارزشی یکی از دلایل ناهمخوانی است، چرا که در آمریکا زنان اجازه حضور در ورزشگاه را دارند ولی در ایران این حق را از زنان سلب کرده اند و این عدم حضور در ورزشگاه به طور قطع بر یادآوری خاطرات و میزان برانگیختگی زنان تاثیر منفی می گذارد. بوید و شانک[۹۹] (۲۰۰۴)، پژوهشی قابل تامل انجام دادند و به این نتیجه رسیدند که مردان بیشتر برای آیتم نوستالژیکی مرد برانگیخته میشوند و زنان نیز بیشتر برای آیتم نوستالژیکی زن برانگیخته میشوند. پس سازمانها و باشگاههای ورزشی برای به دست گرفتن بازار به طور کامل میتوانند هم برای مردان و هم برای زنان آیتمهای نوستالژیکی مختص به خودشان استفاده کنند.
نتایج پژوهش نشان داد سن با تمایل به خرید هواداران رابطه معناداری دارد. همچنین با توجه به مقدار ضریب همبستگی(۱۸۲/۰= r) میتوان گفت بین سن و تمایل به خرید رابطه مثبت و معنیدار با شدتی ضعیف وجود دارد. به عبارت دیگر با افزایش سن، تمایل به خرید نیز افزایش مییابد (هم تغییری این دو متغیر هم جهت است). در پژوهشها ثابت شده که اگر از نوستالژی به طور موثر استفاده شود به ابزار بازاریابی ارزشمندی تبدیل می شود زیرا کسانی که حس نوستالژی قوی دارند به احتمال زیاد مصرف خود را در جهت تجربیات نوستالژیکی قرار می دهند (۱۴). نتایج این پژوهش با نتایج پژوهشهای ساچز و گرل (۲۰۰۹) و مولینگ و همکاران (۲۰۱۴) همخوان میباشد. در کل میتوان گفت که با افزایش سن هواداران قدرت خرید آنها نیز افزایش مییابد چون هر چه سن بیشتر شود استقلال افراد بیشتر می شود و با افزایش استقلال نیز خودبخود قدرت خرید نیز افزایش مییابد. به عبارتی دیگر خواسته های فرد با افزایش قدرت خرید تبدیل به تقاضا خواهد شد. چرا که تحقیقات نشان داده است واکنشهای عاطفی مصرف کنندگان اثرپذیر از نوستالژی در سنین جوانی به اوج خود میرسد. پس بازاریابان باید در تدوین استراتژی تقسیم بندی بازار برای خدمات خود از نوستالژی به عنوان یک برگ برنده استفاده کنند. چرا که با به کارگیری این استراتژی میتوان سلیقههای مختلف هواداران را درخور نیازها و وضعیت هر بخش از بازار به طور ویژه برآورده کرد.
نتایج پژوهش حاضر نشان داد جنسیت هواداران با تمایل به خرید آنها رابطه معناداری ندارد. با مقایسه میزان تمایل به خرید در بین مردان و زنان میتوان گفت میزان تمایل به خرید در بین مردان بیشتر از زنان است، اما همانطور که گفته شد این تفاوت در میزان تمایل به خرید در بین مردان و زنان به لحاظ آماری معنادار نیست. پس در تمایل به خرید هواداران علی کریمی تفاوت معناداری وجود ندارد. این یافته ها نشان میدهد که زن و مرد در تمایل به خرید خدمات ورزشی مرتبط با علی کریمی شباهت دارند. یافتههای پژوهش حاضر با یافتههای پژوهش مییر (۲۰۱۰) همخوان است. این یافته نشان میدهد که بازاریابان باید تلاش کنند تجربه نوستالژیکی ایجاد کنند که زن و مرد را دربرگیرد. بنابراین واکنش نشان دادن زن و مرد به نوستالژی، فرصتی برای سازمانها است که تا بر روی نوستالژی سرمایه گذاری کنند. برای مثال، برانگیخته شدن با نوستالژی بر تمایل به خرید زنان و مردان تاثیرگذار است (مثل خرید لباس، خاطره ورزشی و یا بلیت مسابقه).
نتایج حاصل از مدل معادلات ساختاری، مدل مفهومی طراحی شده توسط محقق را مورد تایید قرار داد. نتایج نشان داد که داده ها با مدل منطبق هستند و شاخص های ارائه شده (در فصل چهارم) نشان دهنده این موضوع هستند که در مجموع مدل ارائه شده از برازش مناسب برخوردار است و داده های تجربی اصطلاحا به خوبی با آن منطبق میباشند. به بیان دیگر تاثیر آشنایی با شخصیت نوستالژیکی و تاثیرپذیری نوستالژیکی بر نوستالژی برانگیخته و تاثیر نوستالژی برانگیخته بر تمایل به خرید هواداران علی کریمی مثبت و معنادار است. بدین ترتیب میتوان گفت که افزایش تمایل به خرید هواداران از طریق افزایش برانگیختگی نوستالژی آنها و افزایش برانگیختگی نوستالژی هواداران نیز از طریق افزایش میزان آشنایی با شخصیت نوستالژیکی و تاثیرپذیری هواداران از نوستالژی حاصل می شود. در حقیقت هر چه هوادار بیشتر با شخصیت نوستالژیکی آشنا باشد و بیشتر از نوستالژی تاثیر بپذیرد بهتر برانگیخته می شود و نهایتا تمایل به خریدش بیشتر می شود.
نتیجه گیری کلی
۲-۱۰-۷پیشینه پژوهش ۹۳
۲-۱۰-۷-۱پیشینه داخلی پژوهش ۹۳
۲-۱۰-۷-۲پیشینه خارجی پژوهش ۹۷
۲-۱۰-۸جمع بندی نتایج پیشینه های پژوهش ۱۰۰
فصل سوم: روش پژوهش ۱۰۲
۳-۱روش پژوهش ۱۰۳
۳-۲جامعه آماری ۱۰۳
۳-۳روش نمونهگیری و حجم نمونه: ۱۰۳
۳-۴روش گردآوری دادهها: ۱۰۴
۳-۵ ابزارگردآوری اطلاعات: ۱۰۴
۳-۵-۱ مقیاس سیستمهای مغزی / رفتاری (BIS، BAS): ۱۰۴
۳-۵-۲ پرسشنامه ی سبک های مقابله با استرس: ۱۰۵
۳-۵-۳ پرسشنامه سبک های هویت:(ISI-6G) ۱۰۶
۳-۶ روشها و ابزار تجزیه و تحلیل دادهها: ۱۰۶
فصل چهارم: یافته های پژوهش و تجزیه و تحلیل داده ها ۱۰۷
۴-۱ ویژگی های جمعیت شناختی ۱۰۸
۴-۲ یافته های توصیفی ۱۰۹
۴-۳ یافته های استنباطی ۱۱۲
فصل پنجم: تفسیرونتیجهگیری و جمعبندی ۱۲۰
۵-۱مقدمه ۱۲۱
۵-۲ بحث و نتیجهگیری: ۱۲۱
۵-۳نتیجه گیری کلی ۱۲۵
۵-۴محدودیتهای پژوهش ۱۲۶
۵-۵پیشنهادات ۱۲۶
۵-۶پیشنهاد کاربردی پژوهش ۱۲۷
منابع: ۱۲۸
منابع فارسی ۱۲۸
منابع انگلیسی ۱۳۳
ضمائم ۱۲۹
فهرست جداول
شکل۲-۱ تعامل عومل موثر در شکل گیری وابستگی به مواد ۳۹
نمودار (۲-۱) نمودار سیستم بازداری رفتاری ایجاد اختلال ۷۳
جدول ۲-۱ پایگاه های هویت مارسیا بر اساس دو معیار تعهد وکاوش (به نقل از رومانو،۲۰۰۴) ۸۶
جدول ۴-۱: توزیع فراوانی ودرصد فراوانی آزمودنی ها براساس متغیرشغل ۱۰۸
جدول ۴-۲: توزیع فراوانی ودرصد فراوانی آزمودنیها براساس متغییر تاهل ۱۰۸
جدول ۴-۳: توزیع فراوانی ودرصد فراوانی آزمودنیها براساس متغییر تحصیلات ۱۰۹
جدول ۴-۴: توزیع فراوانی ودرصد فراوانی آزمودنیها براساس متغییر سن ۱۰۹
جدول ۴-۵: میانگین و انحراف معیار سیستم فعال سازی/ بازداری در گروه های مورد مطالعه ۱۰۹
جدول ۴-۶: میانگین و انحراف معیار سبک های مقابله ای در گروه های مورد مطالعه ۱۱۰
جدول ۴-۷: میانگین و انحراف معیار سبک های هویت در گروه های مورد مطالعه ۱۱۱
جدول ۴-۸: نتایج آزمون لوین برای مولفه های سبک های هویت ۱۱۲
جدول ۴-۹: نتایج آزمون معناداری تحلیل واریانس چند متغیره سبک های هویت و تعهد ۱۱۲
جدول ۴-۱۰: نتایج آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) بر روی سبک های هویت و تعهد ۱۱۳
جدول ۴-۱۱: نتایج آزمون لوین برای مولفه های سیستم فعال سازی/بازداری ۱۱۴
جدول ۴-۱۲: نتایج آزمون معناداری تحلیل واریانس چند متغیره سیستم فعال سازی/بازداری ۱۱۴
جدول ۴-۱۳: نتایج آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (آنوا) بر روی سیستم فعال سازی/بازداری ۱۱۵
جدول ۴-۱۴: نتایج آزمون لوین برای مولفه های سبک های مقابله ای ۱۱۶
جدول ۴-۱۵: نتایج آزمون معناداری تحلیل واریانس چند متغیره سبک های مقابله ای ۱۱۶
جدول ۴-۱۶: نتایج آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) بر روی سبک های مقابله ای ۱۱۷
جدول ۴-۱۷: نتایج آزمون لوین برای مولفه های سبک های مقابله ای ۱۱۸
جدول ۴-۱۸: نتایج آزمون معناداری تحلیل واریانس چند متغیره مولفه های سبک اجتنابی ۱۱۸
جدول ۴-۱۹: نتایج آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) بر روی مولفه های سبک اجتنابی ۱۱۹
جدول سوالات مقیاس های سبک هویت ۱۳۲
چکیده :
پژوهش حاضر با هدف مقایسه سبکهای هویت وسبکهای مقابله ای وسیستم های فعال سازی /بازداری رفتاری در معتادان وافراد بهنجار انجام شد.روش مورد استفاده ،علی- مقایسه ای وابزار تحقیق، شامل پرسشنامه سبکهای هویت برزونسکی ،راهبردهای مقابله ای با استرس(CISS) اندلروپارکر،مقیاس BAS/BIS بود.نمونه آماری تحقیق ،شامل ۷۵ نفراز معتادان بستر ی در مراکز اقامتی چهار گانه ترک اعتیاد شهر اردبیل(آزادی ،تولد دوباره سبلان ،همیاران سلامت پاک،آرمان سبز) و تعداد ۷۵ نفرافرادبهنجار که به روش تصادفی،انتخاب شد که بوسیله ابزار های پژوهش سنجش شدندو برای حلیل اطلاعات از نرم افزار spss و برای تحلیل فرضیات از تحلیل واریانس چند متغیره مانوا استفاده شد نتایج بدست آمده نشان داد که تفاوت معناداری بین سبک های هویت، سبک های مقابلهای و سیستم های فعال سازی/ بازداری رفتاری در معتادان و افراد بهنجار میباشد در نتیجه می توان چنین گفت که سبکهای ، هویت سردرگم و سبک مقابله ای هیجان مدار از جمله متغیرهای روانشناختی منفی هستند که می تواند تاثیر زیادی بر مصرف مواد داشته باشند، بنابراین نیازمند برنامه ریزی مناسب و جامع جهت تعدیل و اصلاح این متغیرها می باشد.
کلید واژه:سبک های هویت ،سبکهای مقابله ای ،سیستم های فعال سازی/ باز داری رفتاری،سومصرف مواد
فصل اول