عناصر ماتریس نرمالیزه شده وزن دار ( ) با بهره گرفتن از رابطه زیر بدست می آید:
(۲-۱۰)
(۱۰-۲)
گام۴ : مشخص نمودن راه حل ایده آل مثبت و ایده آل منفی.
(۲-۱۱)
(۱۱-۲)
گام۵ : محاسبه اندازه فاصله از ایده آل مثبت و منفی.
برای بدست اوردن فاصله هر گزینه از ایدهآلهای مثبت و منفی، دو روش وجود دارد: روش اقلیدسی و ورش بلوکی. در اینجا رابطه مربوط به روش اقلیدسی بیان میگردد:
فاصله گزینه iام از ایده آل مثبت
(۲-۱۲)
(۱۲-۲)
فاصله گزینه iام از ایده آل منفی
(۲-۱۳)
گام ۶ : محاسبه نزدیکی نسبی گزینهها به راه حل ایده آل.
این شاخص را جهت ترکیب کردن مقادیر و و در نتیجه مقایسه گزینهها نسبت به هم تعریف میکنیم، که با رابطه زیر قابل محاسبه است:
(۲-۱۴)
(۲-۱۲)
(۱۴-۲)
گام ۷ : رتبه بندی گزینهها براساس نزدیکی نسبی آنها به راه حلهای ایدهآل.
۲-۵ پیشینه مطالعات
۲-۵-۱ مطالعات داخلی
گلستانی (۱۳۸۷) در مقاله خود با عنوان هوش تجاری و تصمیمات کلان سازمانی ، آثار مثبتی که هوش تجاری بر تصمیمات عمده و کلان سازمانی داردرا بیان کرده و به عمده موارد قابل توجه در معماری هوش تجاری و مزایای آن به همراه نحوه برخورد و نوع پیاده سازی آن پرداخته شده است، هوش تجاری نه به عنوان یک ابزار یا یک محصول و یا حتی سیستم، بلکه بعنوان یک رویکرد جدید در معماری سازمانی بر اساس سرعت در تحلیل اطلاعات به منظور اتخاذ تصمیمات دقیق و هوشمند کسب و کار در حداقل زمان ممکن مطرح شده است. در این مقاله، دلایل لزوم استفاده با تشریح اهداف آن، ضمن معرفی تکنیکهای عمومی، مورد بررسی قرار گرفته است. (گلستانی، ۱۳۸۷)
روحانی (۱۳۸۷) در پژوهش خود با عنوان ” نیازمندیهای ارزیابی هوش تجاری در ERP ” بیان می کند امروزه، مدیریت علمی سازمانها نیازمند استفاده مناسب از ابزارهای فناوری اطلاعات و ارتباطات مانند سیستمهای برنامه ریزی منابع سازمان است. یکی از ابعاد این مطالعه، بررسی ارتباط سیستم های برنامه ریزی منابع سازمان با هوش تجاری و پشتیبانی تصمیم گیری است. در این مقاله با توجه به طراحی و اجرای یک پیمایش، نیازهای اساسی مدیران سطوح مختلف سازمان از سیستم های برنامه ریزی منابع سازمان در جهت پشتیبانی تصمیمگیری مدیریت و ایجاد هوش تجاری مورد پرسش قرار گرفته و با توجه به تحلیل ویژگیهای مدیریتی و ماهیت تصمیمگیری مدیران، فرضهایی نیز در زمینۀ ارتباط سیستمهای برنامه ریزی منابع سازمان و تصمیمگیری مدیریت بررسی شدند. به منظور ارائۀ چارچوبی عملی برای به کارگیری راهکارها، با بهره گرفتن از روش های تصمیمگیری چندمعیاره، مسئلۀ جست وجوی مناسب ترین راه حل ممکن برای برآورده سازی نیازها، دنبال گردیده و با به کارگیری روش آنتروپی شانون، وزن معیارها نیازمندیها و سپس با بهره گرفتن از مدل تاپسیس [۶۳] اولویت پیاده سازی مناسب ترین راه حل ها، مشخص ،شده اند. (روحانی، ۱۳۸۸).
مهدوی (۱۳۸۹) در مقاله خود علاوه بر تشریح ابعاد سیستم های برنامه ریزی سازمان و هوش سازمانی به چارچوب یکپارچه این دو پرداخته است و همچنین ارزش هایی را که به سازمان اضافه می شود نیز تشریح نموده است .در شرایط فعلی در پاسخ به نیاز مدیران شرکتها و سازمانها، ضرورت ایجاد یک پلاتفرم هوش سازمانی وجود دارد. این سازمانها و شرکتها با بهره گرفتن از نرم افزارهای طراحی شده بر پایهBI میتوانند اثربخشی استفاده از ساختارهای اطلاعاتی موجود را در راستای اهداف خود افزایش دهند و اطلاعات از حالت عملیاتی و محدود شدن به استفاده در لایه های اجرایی سازمان برای استفاده مدیران سازمان توسعه یابند. این ابزارها میتوانند برای همه اطلاعات و داده های تولید شده در سازمان مورد بهره برداری قرار گیرند(مهدوی ،۱۳۸۹) .
مرجانی (۱۳۸۹) در تحقیق به فرایند کشف دانش ازپا یگاه داده ای سازمانی پرداخته است و فرایند هوش تجاری و داده کاوی در اطلاعات سازمان که یک فرایند علمی برای شناسایی الگوهای معتبر، نوین وقابل فهم ازداده های می باشد را معرفی کرده است . محقق مهم ترین بخش این فرایند داده کاوی یا کاوش داده های می داند که با استفاده ازالگوریتم های مشخص، الگوهایی را از پایگاه داده استخراج می نماید. دراین مقاله سعی شده است تا ابتدا مطالبی ازتعار یف، ضرورت وفر ایندهای داده کاو ی به عنوان یک از عناصراصلی کسب وکار هوشمند مطرح نموده وسپس به کاربرد داده کاوی درحوزه بازاریابی ورفتار مشتریان پرداخته شود. (مرجانی، ۱۳۸۹)
شعبان مایانی(۱۳۸۹) در پژوهش خود با عنوان ” بررسی رابطه بین ابعاد محتوایی سازمان بر اثربخشی هوش تجاری با توجه به نقش تعدیل کننده مدیریت دانش” به بررسی تاثیر ابعاد محتوایی سازمان (فرهنگ ، تکنولوژی ، استراتژی) بر اثر بخشی هوش تجاری با توجه به نقش تعدیل گر مدیریت دانش می پردازد و بیان می کند هوش تجاری مجموعه ای از کاربردها و فناوری هایی است برای جمع آوری ، انسجام و یکپارچگی داده ها و اطلاعات پراکنده سازمانی که هدف آن افزایش آگاهی سازمان و بهبود فرایند تصمیم گیری مدیران ارشد سازمان است.(شعبان مایانی، ۱۳۸۹)
صادق زاده (۱۳۹۰) هوشمندی کسب وکار را دراصل کاربرد تجاری داده کاوی شامل تجزیه و تحلیل داده های آماری مربوط به وضعیت کسب و کار سازمان می داند و راهکارهوشمندی تجاری را برای جمع اوری اطلاعات کلیدی سازمان را از سیستمهای اطلاعاتی مختلف و تلفیق و تحلیل این اطلاعات را در قالب شاخصهای کلیدی عملکرد بصورت داشبورد سازمانی مهم میداند . درکنار مزایای این روش پیاده سازی نادرست BI منجر به مشکلات جدی و افزایش هزینه های سازمان نیز خواهد گردید. دراین مقاله بعد از معرفی مراحل پیاده سازی پروژه BI مزایا موانع و مشکلات انجام BI بررسی شده است(صادق زاده ،۱۳۹۰).
بازرگانی (۱۳۹۰) با معرفی هوش تجاری به عنوان تکنیکهای برپایه کامپیوتر که درزمینه شناسایی استخراج و تجزیه و تحلیل داده های تجاری می پردازد بیان نموده است که این سیستم ها با هدف حمایت از تجارت درتصمیم سازی بهتر از طریق افزایش کارایی تصمیمات درسازمان ها ایجاد و طراحی شده اند . ازجمله اهدافی که در این مقاله برای هوش تجاری تعیین شده است مشخص نمودن گرایشهای تجاری سازمان؛ پیش بینی وضعیت بازار و بالا بردن توانایی رقابتی سازمان در بازار بوده است .تحلیل های موردنیاز برای تقسیم بندی مشتری توانایی استفاده مناسب ازمنابع اطلاعاتی موجود در سازمان توانایی فراهم کردن اطلاعات با کیفیت بالاو ایجاد توانایی اتخاذ تصمیم های سریع درسازمان برای تشخیص زودهنگام خطرات و فرصت ها از مزایای هوش تجاری بر شمرده شده است .(بازرگانی، ۱۳۹۰)
سلطانی ملایعقوبی (۱۳۹۱) در مقاله خود به شناسایی سطح آمادگی سازمان ها از نظر زیر ساخت ها و عوامل موثردر استقرار راهکار هوشمندی تجاری پرداخته است. در این راستا تا شاخص هایی را در خصوص میزان استعداد پیاده سازی هر سازمان در هوشمندی تجاری در نظر گرفته و با ارائه مدلی با رویکرد فرایند سلسله مراتبی فازی، پتانسیل سازمان برای پیاده سازی هوشمندی تجاری بصورت کمی مورد بررسی قرار داده شده است .هوشمندی تجاری به کمک مجموعه ای از ابزارها، تکنولوژیها و فرآیندها کار یکپارچه سازی ، تلفیق، پالایش و تحلیل اطلاعات موجود در پایگاه های مختلف اطلاعاتی سازمان را انجام داده و دانش مورد نیاز برای تصمیم گیری بهتر را فراهم میکند. هوشمندی تجاری با افزایش شفافیت اطلاعاتی سازمان نقش قابل توجهی در توانمندسازی مدیران برای بهبودعملکرد سازمان ایفا میکند(سلطانی ملایعقوبی یعقوبی،۱۳۹۱).
تقوی فرد (۱۳۹۱) در تحقیق خود به بررسی تاثیر مهندسی مجدد فرایندها بر کسب مزایای حاصل از پیادهسازی سیستمهای برنامهریزی منابع سازمان پرداخته است. بدینمنظور پس از تعریف مدل مفهومی، شرکتهایی در سراسر ایران انتخاب شدند که پروژه مهندسی مجدد را انجام داده و سیستم معتبر داخلی یا خارجی را پیادهسازی نمودهاند که حداقل نه ماه از زمان پیادهسازی سیستم در آنها گذشته باشد. بررسی آماری انجام شده در این مطالعه تاثیر اجرای مناسب مهندسی مجدد فرایندها بر کسب مزایای بیشتری از پیادهسازی سیستمهای برنامهریزی منابع سازمان را تایید می کند.
غضنفری(۲۰۱۱) در مقاله خود به عوامل موفقیت سیستم های هوش تجاری در سازمان های مختلف پرداخته است در این مقاله عنوان شده است که تلاش سازمان ها برای راه اندازی سیتم های اطلاعاتی مانند مدیریت ارتباط مشتریان ،مدیریت زنجیره تامین و برنامه ریزی منابع سازمانی و غیره همواره به منظور ایجاد یک ساختار تصمیم گیری درست بوده است.در این راه با بهره گرفتن از اطلاعات موجود در این سیستم ها می توان هوش تجاری را در سازمان پیاده سازی و ارزیابی نمود .این مقاله ابزاری تجربی برای ارزیابی فعالیت های هوش تجاری و روند پیاده سازی ان در سازمان ارائه می نماید . (غضنفری، ۲۰۱۱)
غلامی گماری(۱۳۹۲) در مقاله خود ابتدا توضیحاتی در خصوص اصول و مبانی سیستمهای هوش تجاری پرداخته و در ادامه ویژگیهای سیستمهای هوش تجاری را معرفی نموده است . سپس به بررسی کاربرد این سیستم در صنعت بانکداری و جایگاه آن در ارتقاء کیفیت خدمات ارائه شده به مشتریان خواهیم پرداخت.هوش تجاری به نوعی مدیریت کسب و کار اطلاع می ود و یکی از شاخه های دریای بیکران فناوری اطلاعات می باشد که با دامنه وسیعی از تکنیکها، ابزارها و برنامه های کاربردی در ارتباط می باشد و هدف آن ارتقاء کیفیت عملیات و تحلیل عملیات است. علاوه بر این، هوش تجاری فرایند تبدیل داده ها به اطلاعات است، بگونه ای که سازمان تجاری را قادر به آنالیز اطلاعات می نماید تا بتواند با کسب بینش و درک صحیح، نیازمندیهای همه ذینفعان سیستم را مد نظر داشته باشد.
۲-۵-۲ مطالعات خارجی
ﮔﺎرﺗﻨﺮ (۲۰۰۲) ﺑﺎ ﻫﺪف ﻫﻮش ﮐﺴﺐ و ﮐﺎر، ﻗﺼﺪ اﺳﺘﺮاﺗﮋﯾﮏ/اﺳﺘﻘﺮار ﺗﺎﮐﺘﯿﮑﯽ، ﻧﻔﻮذ BI را در ﻣﯿﺎن ﮐﺎرﺑﺮان ﺟﻬﺎن در ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﺎ ﻧﺴﺒﺖ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻧﺸﺎن داده اﺳﺖ ﺑﻪ وﯾﮋه در ایالات ﻣﺘﺤﺪه آﻣﺮﯾﮑﺎ. ﮔﺎرﺗﻨﺮ در ﮔﺰارش ﻧﻮاﻣﺒﺮ ۲۰۰۲ ﻣﺸﺎﻫﺪه ﮐﺮده ﮐﻪ اﮐﺜﺮﯾﺖ اﯾﺎﻻت ﻣﺘﺤﺪه و اروﭘﺎ ﺑﻪ ارزش BI ﭘﯽ ﺑﺮده و ۶۲% از ﺷﺮﮐﺘﻬﺎی ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﮐﻨﻨﺪه ﻫﺰﯾﻨﻪ ﻫﺎی ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻫﻮش ﺗﺠﺎری را اﻓﺰاﯾﺶ دادﻧﺪو ﻧﺘﯿﺠﻪ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ اﺳﺘﻘﺮار و ﮔﺴﺘﺮش BI ﺑﻪ ﻣﺰﯾﺖ رﻗﺎﺑﺘﯽ دﺳﺖ ﭘﯿﺪا ﮐﺮدﻧﺪ ﮐﻪ رﻗﺒﺎ ﻓﺎﻗﺪ آن ﺑﻮدﻧﺪ. (گارتنر[۶۴]، ۲۰۰۲)
دی آرﻧﻮرت و ﭘﺮوان (۲۰۰۵) ﺑﺎ ﻫﺪف ﺗﺠﺰﯾﻪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ اﻧﺘﻘﺎدی از ﺳﯿﺴﺘﻤﻬﺎی ﭘﺸﺘﯿﺒﺎﻧﯽ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﯿﺮی درﯾﺎﻓﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺳﯿﺴﺘﻤﻬﺎی ﭘﺸﺘﯿﺒﺎﻧﯽ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﯿﺮی و ﺣﻮزه ﻫﺎ و زﯾﺮ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﻫﺎی ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺗﯽ ﻫﻮش ﺗﺠﺎری ﻋﺒﺎرﺗﻨﺪ از: ۱-ﺳﯿﺴﺘﻤﻬﺎی ﭘﺸﺘﯿﺒﺎﻧﯽ ﺷﺨﺼﯽ، ۲- ﺳﯿﺴﺘﻤﻬﺎی ﭘﺸﺘﯿﺒﺎﻧﯽ ﮔﺮوﻫﯽ، ۳- ﺳﯿﺴﺘﻤﻬﺎی ﭘﺸﺘﯿﺒﺎﻧﯽ ﻣﺬاﮐﺮات، ۴- ﺳﯿﺴﺘﻤﻬﺎی ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﯿﺮی ﻫﻮﺷﻤﻨﺪ، ۵-ﺳﯿﺴﺘﻤﻬﺎی ﭘﺸﺘﯿﺒﺎﻧﯽ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﯿﺮی ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ داﻧﺶ، ۶- ﺳﯿﺴﺘﻤﻬﺎی اﻧﺒﺎر داده، ۷- ﺳﯿﺴﺘﻤﻬﺎی ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ. دی آرﻧﻮرت و ﭘﺮوان ﯾﮑﯽ از ﺣﻮزه ﻫﺎی ﺟﺪﯾﺪ ﭘﺸﺘﯿﺒﺎﻧﯽ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﯿﺮی را اﺳﺘﻔﺎده از ﺳﯿﺴﺘﻤﻬﺎی ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ دارای اﺑﺰارﻫﺎی ﻫﻮش ﺗﺠﺎری ﺑﺮ ﺷﻤﺮدﻧﺪ و ﺑﻪ اﯾﻦ ﻧﺘﯿﺠﻪ دﺳﺖ ﯾﺎﻓﺘﻨﺪ ﮐﻪ اﮐﺜﺮ اﯾﻦ ﺣﻮزه ﻫﺎ ﺑﺎ دﻧﯿﺎی واﻗﻌﯽ و ﻋﻤﻞ ﻓﺎﺻﻠﻪ داﺷﺘﻪ و ﺗﻨﻬﺎ ﺳﯿﺴﺘﻤﻬﺎی ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ و اﻧﺒﺎر داده ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺗﺼﻮﯾﺮ ﻋﻤﻠﯽ ﭘﺸﺘﯿﺒﺎﻧﯽ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﯿﺮی در دﻧﯿﺎی واﻗﻌﯽ ﮐﺎرﺑﺮد ﻣﻨﺎﺳﺒﯽ دارﻧﺪ. (آرنات و پروان[۶۵]، ۲۰۰۵) .
کاسریو (۲۰۱۱) در مقاله خود با به بررسی ارتباط بین هوش تجاری و برنامه ریزی منابع سازمانی پرداخته است .فرضیه اصلی در این تحقیق این بوده است که کیفیت فرایند مهم تصمیم سازی و تصمیم گیری در هوش تجاری به کیفیت ارتباطات برقرار شده در مرحله قبل از پیاده سازی هوش تجاری است .این مراحل شامل پیاده سازی دقیق و بدون نقص ERP و نگهداری آن ، ساختمان داده ها و کیفیت انها و فرایند های تعریف شده دقیق و شفاف سازمانی است .البته علاوه بر این شاخص هایی مانند سطح مورد نظر برای پیاده سازی هوش تجاری مانند پیش بینی ،داده کاوی و غیره هم مورد توجه قرار گرفته است .در این مقاله شواهد محکمی در خصوص ارتباط بین هوش تجاری و برنامه ریزی منابع سازمانی و یکپارچگی اطلاعات ارائه شده است(کاسریو[۶۶]،۲۰۱۱).
پوپوویچ (۲۰۱۲) در مقاله خود به بررسی روند های ایجاد و پیاده سازی هوش تجاری در سازمان ها بر اساس فناوری و فرهنگ سازمانی پرداخته است در این مقاله محقق ایجاد سیستم های یکپارچه اطلاعاتی در سازمان را مقدم اصلی برای پیاده سازی هوش تجاری دانسته است .در این مقاله ابعاد مختلف یکپارچگی اطلاعاتی در سازمان و تاثیرات هر یک از این ابعاد بر روند پیاده سازی و شکل گیری هوشمندی تجاری در سازمان معرفی و مورد بررسی قرار گرفته است . (پوپویچ، ۲۰۱۲)
ایشایا [۶۷](۲۰۱۲) در تحقیقی به بررسی داده های یکپارچه حاصل از سیستم مدیریت ارتباط با مشتریان شرکت های مخابراتی در شکل گیری و پیاده سازی هوش تجاری در این شرکت ها پرداخته است .در این تحقیق عنوان شده است که هوشمندی تجاری به عنوان ابزاری مهم در تصمیم گیری های ارائه خدمات به مشتریان در شرکت های ارتباطی نقش حیاتی ایفا می کند .در این مقاله به معماری سرویس گرا برای هوشمندی تجاری و معماری داده ها و سیستم های اطلاعاتی مورد نیاز برای هوشمندی تجاری در سازمان اشاره شده است .
اسکیروس (۲۰۱۳) در مقاله خود به بررسی روند تبدویل یک سیستم اطلاعاتی یکپارچه به سیستم هوش تجاری پرداخته است .در این مطالعه محقق پیشرفت های فناوری اطلاعات را موتور محرک توسعه مدیریت علمی دانسته است. شاخص های موفقیت سیستم هوش تجاری در محیط های سیستم اطلاعاتی معرفی شده اند. هدف از این مقاله شناخت روابط بین سیستم اطلاعتی سازمان و سیستم پیچیده هوش تجاری عنوانشده است در این تحقیق سیستم پشتیبانی تصمیم گیری و هوش تجاری فن ، بر اساس استفاده از ابزارهای تحلیلی پیشرفته مورد بررسی قرار گرفته اند . نتایج نشان میدهد که ارتباط دقیق و پیچیده ای بین مولفه های مختلف هوش تجاری و ساخترا اطلاعاتی و سامانه های اطلاعاتی سازمان وجود دارد و در حقیقت این ساختار ها در مرحله اول به صورت زیر ساخت عمل میکنند ودر مرحله بعدی خودشان بخشی از سیستم هوش تجاری می شوند (اسکیروس[۶۸] ،۲۰۱۳) .
فصل سوم
روش تحقیق
۳-۱ مقدمه
شکل (۱-۳) شمای کلی از مسیر تحقیق را نشان میدهد. تا اینجا مهمترین شاخصهای یکپارچگی شناسایی و با توجه به ادبیات موضوع دسته بندی شدند. این عوامل بر اساس مرور ادبیات و مطالعات پیشین برای سیستمهای اطلاعاتی دیگر که بر پایه سیستمهای یکپارچه پایه گذاری میشوند موضوعیت دارند.
شناسایی شاخص های یکپارچگی از ادبیات تحقیق و طراحی پرسشنامه
دسته بندی عوامل و تعیین ساختار مدل رابطه ای در مطالعه موردی