تفكرو برنامه ریزی استراتژیک کیفیت
همگان در اين انديشه كه تفكر استراتژيك ميتواند زيربناي مناسبي براي استراتژيهاي خلاق و اثربخش باشد اتفاق نظر دارند. يكي از صاحب نظران در اين زمينه جين ليدكا (1999) است. برپاية نظريات او استراتژي خلاق، حاصل تفكر استراتژيك است و برنامهريزي استراتژيك، تسهيل روند كار و پياده سازي نتايج آ ن را برعهده دارد. ليدكا براي تفكر استراتژيك پنج ويژگي قائل است:
١- نگرش سيستماتيک: تفكر استراتژيك بر مبناي اين نوع نگرش شكل ميگيرد. بدون نگرش سيستماتيك، بهينه سازي امكان پذير نيست.
٢- تمركز بر هدف: تفكر استراتژيك، جهت گيري سازمان را مشخص ميسازد.
٣ - فرصت جويي هوشمندانه: در تفكر استراتژيك، كشف فرصتها و بهرهگيري از آنها يك اصل مهم است.
٤ - تفكر در زمان : تفكر استراتژيك، تفكري در طول زمان است كه گذشته، حال و آينده را به هم پيوند
ميدهد. استراتژي نيز بين حال (وضع موجود) و آينده (وضع مطلوب) است . در تفكر استراتژيك بايد آينده را
براساس توانمنديهاي امروز خلق كرد.
٥ - فرضيه سازي: حلقة وصل كننده بين خصوصيات خلاقانه و تحليلي، تفكر استراتژيك است. اين تلفيق از طريق
فرضيه سازي (خلاقيت) و آزمون فرضيه (تحليل) صورت مي گيرد.
رويكردهاي يادشده، هريك ابعادي از مفاهيم استراتژي را روشن ميسازند. استراتژي اثربخش نيز يك رويكرد تازه در دنياي استراتژي است كه بر جوهرة استراتژي استوار است (غفاریان و کیانی، 1384).
هفت گام در برنامه ریزی استراتژیک
گام اول؛ نیازهای مشتریان
اولین قدم، کشف نیازها و خواسته های مشتریان در آینده است. آنان در آینده چگونه خواهند بود؟ آیا ممکن است مواردی که اکنون به نظرشان مهم می آید تغییر کنند؟ خواسته های آتی آنان چه خواهد بود؟ و سازمان چگونه با این خواسته ها برخورد کرده و در راه برآوردن آنها تلاش خواهد کرد؟
گام دوم؛ موقعیت و اهمیت مشتریان در نگاه سازمان
در مرحله بعد، سازمان تصمیم لازم را درباره اهمیت مشتریان در سارمان میگیرد. به این صورت که آیا موقعیت مشتریان از نگاه سازمان، همانند گذشته خواهد بود، کاهش خواهد یافت یا برعکس از اهمیت بالاتری برخوردار خواهد شد؟ و سپس براساس این تصمیم گیری، سارمان عزم خود را برای بهبود و با حذف محصولات بیکیفیت جزم خواهد کرد.
گام سوم؛ پیش بینی آینده
در گام بعد، برنامه ریزان باید نگاهی به جام جهان نمای خود کرده، آن دسته از شرایطی را که در آینده بوجود می آید و بر محصولات و خدمات به نوعی اثر میگذارند پیش بینی کنند. تصاویر آماری و نمودارها، پیشگوییهای اقتصادی، ارزیابی فنی و سایر برنامه ریزیهای تخصصی همه ابزارهایی برای پیش بینی هرچه بهتر و دقیقتر در آینده هستند. تعداد زیادی از محصولات یک سازمان معروف، به خاطر همین عدم توجه به آینده و فنآوری در حال تغییر، منسوخ و بیاستفاده گشتند. دقت کنید که میزان تغییرات، روز به روز در حال افزایش است و پیشرفتها، فنآوریها و دانش جدید، همواره به آن دامن میزنند.
گام چهارم؛ تجزیه تحلیل شکافها
در این گام سازمان نیاز به کارشناسان و برنامهریزانی دارد که قادر باشند شکافها و اختلافاتی را که بین شرایط فعلی و شرایط پیش بینی شده آینده وجود دارد، کشف کرده، عملیات لازم را جهت رفع آنها تعیین نمایند. نگاهی دوباره به تمام ارزشهایی که قبلا توضیح داده شد، راه مناسبی برای کشف مشکلات و تفاوتها بین حال و آینده خواهد بود.
گام پنجم؛ برطرف نمودن شکافها
در این زمان، سازمان آمادهی اجرای برنامه های تعیین شده است. اهداف کوتاه مدت و مسئولیت ها باید مشخص گشته و تمامی امکانات در راه رسیدن به آنها استفاده گردند.
گام ششم؛ هماهنگی
در هنگام اجرای برنامه های همسو شدن با تغییرات آینده، مدیریت سازمان همواره باید نیم نگاهی هم به ارزشهای اساسی سازمان، بینش آن و نیز مأموریت و عملیات لازم برای رسیدن به این بینش، داشته باشد. در غیر این صورت ممکن است با حرکت در مسیری نادرست، روند کلی و اهداف اساسی سازمان فراموش گشته، در نهایت از مقصد اصلی که همان رضایت مشتریان و کارکنان است دور شویم.
گام هفتم؛ اجرا
این گام معمولا مشکلترین قسمت کار است. تمام نیروها و منابع موجود باید به گروهای مختلف تخصیص یابند و عملیات جمعآوری روزانه اطلاعات، تغییرات در طراحیها و مبارزه با مقاومتهایی که در برابر هرگونه تغییر در سازمان صورت میگیرد، به بهترین نحو انجام شوند. گروه برنامه ریزی نیز باید به طور مداوم در جریان پیشرفت کار قرار گرفته، اصلاحات و پیشنهادهای لازم را در اختیار گروه های اجرایی قرار دهد (جعفری و دیگران، 1388).
پیشینه تحقیق (مرور مطالعات گذشته مرتبط با موضوع)
مطالعات خارجی
آراویندان[11] و دیگران (1996) ابتدا با یک نظرسنجی ادبیاتی، نظر تعداد زیادی از متخصصان مدیریت کیفیت را مطالعه کردند. نتایج حاصل از مطالعات پرسشنامه ها نشان داد که هیچ تولیدکننده ای در جایگاهی نبود که بتواند به صورت تمام عیار مدل کیفیت متمرکز خود را مشخص کند، چیزی که پایهای ترین نیاز آنها در فرایند دستیابی به اهداف نهایی مدیریت کیفیت جامع بود. همچنین به وضوح مشخص بود که این شرکتهای تولیدی عاری از ضروریات پایهای مدیریت کیفیت جامع مانند ارزیابی هزینه های کیفیت، تولید بدون نقص[12] و غیره بودند. با انجام این نظرسنجی، در این پژوهش در مورد رویههای پیادهسازی مدیریت کیفیت جامع در شرکت تولیدی امروزی مطالعاتی را انجام دادند. در مرحله بعد آنها تجزیه تحلیلهای مقایسه ای را برای مقایسه نتایج حاصل از دو مطالعه قبل انجام دادند که این امر منجر به مشخص شدن تکنیکها، لوازم و نواحی بحرانی شد، که هر تولیدکنندهای برای کاهش فاصله بین تئوری و اجرای مدیریت کیفیت جامع میبایست در آن پیشرفت کند. استراتژی های ارتقاء کیفیت که بر اساس خروجی مراحل قبل بودند ابداع شدند. این استراتژیها عبارتنداز: کنترل، مستمر هزینه های کیفیت، چک کردن مداوم شکست ها، رویکرد دائمی به سمت هدف، رسیدگی دوره ای کیفیت، انتقال مداوم بازخوردهای مشتریان، استفاده مستمر از دانش افراد، مدیریت مستمر اطلاعات کیفی، مدیریت مستمر سیستم کیفیت. در این تحقیق مطالعاتی در رابطه با ویژگیهای اجرای استراتژی های بهبود کیفیت انجام گرفت و تجزیه تحلیل شد و مدل سیستمی ساخته شده اعتباردهی شد. این پژوهش مدیریت کیفیت جامع را از بعد مدیریت کیفیت استراتژیک[13] اجرا می کند.
از آنجایی که عوامل زیادی در فراگیری مدیریت کیفیت جامع نقش دارد، نورازری و هیلمی[14] (2014) در رابطه مشکلات مربوط به مدیریت کیفیت فراگیر و عملکرد شرکتهای کوچک و متوسط جستجوهایی انجام دادهاند. در این مقاله در مورد نیاز به متغیر واسط نیز بحث شدهاست که می تواند یادگیری سازمانی باشد. این پژوهش پیش بینی می کند که مدیریت کیفیت جامع، یادگیری سازمانی و عملکرد شرکتهای کوچک و متوسط را پشتیبانی می کند. این مطالعه مشخص می کند که چگونه شرکتهای متوسط و کوچک مزایایی را از موفقیت در ارتقاء قابلیتهای یادگیری سازمانی از طریق مدیریت کیفیت و همچنین تأثیر مثبت بر عملکرد را بدست میآورند. علاوه بر این نتایج این تحقیق فهم بهتری از نقش میانجی در ارتباط بین شرکتهای متوسط و کوچک و مدیریت کیفیت فراهم می کند. جمعبندی منابع استفاده شده در این تحقیق در جدول 2-1 آمده است.
هشام و شریف[15] (2012) در یک کارخانه لبنیات در کشور عربستان، تخصیص منابع مدیریت کیفیت جامع[16] با بهره گرفتن از
تحلیل شبکه ای[17] قطعی را انجام دادند. این تحقیق به تعیین اولویت استراتژی های تدوین شده می پردازد. با این روش انحرافات بین میزان نهادهای که هر راهبرد را پشتیبانی می کند و میزان نهادهای که میبایست هر راهبرد را پشتیبانی کند مشخص می شود. راهبردها، رویکرد افزایش کیفیت را مدیریت می کنند. در این مقاله، اطلاعات حاصل از این مقایسات زوجی را با روش برنامه ریزی آرمانی[18] فرموله می شود و چگونگی سازماندهی مجدد مشخص می شود. روش برنامه ریزی آرمانی انحرافات[19] را برای انجام تخصیص بهینه منابع، حداقل می کند. بسیاری از تولیدکنندهها به دلیل عدم مطابقت بین میزان منابع تخصیص داده شده و میزان منابعی که میبایست تخصیص دهند، در اجرای برنامه های بلند مدت خود موفق نمیشوند. این پژوهش از یک مدل ترکیبی برای تخصیص مناسب منابع سازمان استفاده کرده تا ارتباط بحرانی و مهم بین راهبردهای افزایش کیفیت و منابع در دسترس سازمان بهتر درک گردد. خلاصهای از روشهای مورد استفاده و منابع تخصیص داده شده در این تحقیق در جدول 2-1 آمده است.
رادو[20] و دیگران (2014)، ارتباط بین مدیریت کیفیت جامع، مدیریت منابع انسانی، رقابت و ایزو 9000 و تاثیر این روابط بر بقای سازمان را مورد بررسی قراردادند. نتایج حاصل از این بررسی این بود که اجرای مدیریت کیفیت جامع به همراه مدیریت منابع انسانی تاثیر مثبتی روی بقا[21] و رقابت[22] سازمانها دارد و مدل بدست آمده دیدگاه جامعی در مورد این تاثیر مثبت بدست میدهد. در این پژوهش نویسندگان مجموعه ای از مدلهای تئوریک را که می تواند در شرکتهای کوچک، متوسط و بزرگ در هر زمینه کاری و کشوری کاربرد داشته باشد را ارتقاء دادند. این مدلها، سازمان را قادر میسازد تا توسعه پایدار و حداکثر رقابت در بازارهای بین المللی و محلی را بدست آورد. مهمترین خروجیهای این تحقیق عبارتندار: مرور جامع ادبیات، اجرای مدیریت کیفیت جامع از لحاظ مدیریت منابع انسانی، تاثیر مثبتی روی بقا و رقابت سازمان دارد و مدل حاضر دید کلی روی تاثیر مدیریت کیفیت جامع، مدیریت منابع انسانی و ایزو روی بقا و رقابت سازمان ارائه می کند.
دیکنسون، کمپبل و آزارو[23] (2000) در پژوهشی به ارزیابی دانش موجود و درک نیازهای عوامل کلیدی مدیریت کیفیت در روسیه و همچنین آزمایش استراتژی های مختلف برای تغییر با توجه به وضعیت اقتصاد محلی و عوامل فرهنگی پرداختند. در این پژوهش سه رویکرد مدیریت کیفیت شامل گواهینامه شخص ثالث، خودارزیابی و مدل ترکیبی غربی-روسی را بررسی شد که همه آنها دارای مشکلاتی هستند. مشخص شد که اولویت میبایست با ایجاد ساختار صنعتی و آموزشی مدیریت کیفیت باشد. استراتژیهایی که برای تغییر بررسی شدند شامل گواهی ISO9000، تعالی کسب و کار و مدلی که منطبق با شرایط روسیه باشد. نتایج این پژوهش نشان میدهد سیستم کیفیت ISO9000 با نیروهای بازار در اقتصاد روسیه اتخاذ می شود اما شواهد اندکی مبنی بر اینکه این فرایند تا چه حد توسعه یافته است وجود دارد.
تخصیص منابع در واحدهای تولیدی می تواند کوششی در جهت بهینه کردن تعدادی از اهداف ناسازگار باشد که شامل فعالیتهای مرتبط میشوند و اغلب در حال رقابت برای منابع مشابه و محدود هستند. هو و وینسنت[24] (2014) رویکرد یکپارچه ای را برای حل مسائل تخصیص منابع به کار گرفتند و با بهره گرفتن از ترکیب روش رأی گیری[25] و برنامه ریزی آرمانی لکزیکوگرافیک و در نظر گرفتن عوامل کمی و کیفی مشمول تصمیم گیری، رویکرد جدیدی را ارائه کردند. نتایج تحقیق که در بزرگترین شرکت تولید کننده سوئیچهای قدرتی انجام شد، نشان داد که این رویکرد راهکار مناسب و مفیدی برای حل مسائل تخصیص منابع است. در مرحله اول، مدل رأی گیری به منظور مشخص شدن وزن معیارهای تصمیم گیری مورد استفاده قرار میگیرد. نتایج آراء به وسیله مدل ناگوچی[26] ترجمه می شود زیرا این مدل می تواند اولویتهای ارزیابی اهداف را بدست آورده و این اولویتها را به عنوان پایهای برای برنامه ریزی آرمانی لکزیکوگرافیک مورد استفاده قرار دهد. این رویکرد برای اجرا ساده تر از روشهای سنتی برای وزن دهی به معیارها در روش تحلیل سلسله مراتبی میباشد. علاوه بر این مدیران این فرصت را دارند که وزن اولویتهای محاسبه شده از پاسخهای اولیه خود را طی پروسهی رأی گیری، آزمایش کنند. رویکرد مذکور در مسئلهای واقعی به کار برده شده تا کاربردی بودن آن را به اثبات برساند. نتایج نشان میدهد که این رویکرد ابزاری مفید در تعیین پروژه ها و تخصیص منابع در برنامه های تولید را فراهم می کند. ترکیب روش رأی گیری و برنامه ریزی آرمانی لکزیکوگرافیک قادر به رویارویی با موضوعات کمی و کیفی در مسائل تخصیص منابع است. همچنین نتایج حاصل از مورد مطالعاتی نشان میدهد که رویکرد مذکور در مسائل تخصیص منابع پروژه ها نیز کاربرد دارد. درعمل، استفاده از این روش باید با ملاحظاتی صورت گیرد. اول اینکه معیارها باید با دقت انتخاب شوند. دوم اینکه رأی دهندگان میبایست معتبر باشند زیرا نقش بسیار مهمی در تعیین وزنهای نسبی که تاثیر بسیار زیادی در اولویت بندی نهایی گزینه ها دارند، بازی می کنند.
لی[27] و دیگران در سال 2013 سیستم تخصیص منابع یا RAS[28] را ارائه دادند. این سیستم یک تصمیم گیری مفید و به موقع در رابطه با تخصیص منابع فراهم می کند. این سیستم پیچیده شامل مواد اولیه تولید، منابع انسانی، اطلاعات و عملکردهای کنترلی و حمایتی هستند. این رویکرد، سیستم مدیریت پایگاه داده را با منطق فازی برای رسیدن به بهترین تصمیم درهم میآمیزد. این تحقیق در یک شرکت تولید لباس در هنگ کنگ انجام شد. نتایج این تحقیق نشان میدهد که جمعآوری اطلاعات قبل از انجام تخصیص منابع با بهره گرفتن از سیستم های سطح باز بسیار موثر است، در جایی که پارامترهای تصمیم گیری در پایگاه دادهای متمرکز به طور موثر با بهره گرفتن از منطق فازی در نظر گرفته شده باشند. تصمیمگیرندگان مانند مدیران تولید میتوانند در مورد تخصیص منابع با رویکردی استانداردسازی شده و اثربخش تصمیم گیری کنند. این سیستم همچنین از RFID[29] نیز به صورت ترکیبی با تکنیکهای هوش مصنوعی برای تائید نتیجه و پالایش دانش استفاده می کند. ساختار عمومی یک سیستم مدیریت داده هوشمند القاء شده با سیستم تخصیص منابع (RAS) دارای ارتباطات درونی با منطق فازی و RFID، به دنبال بررسی یک مورد مطالعاتی برای اثبات کاربرد آن در زمینه تخصیص منابع در یک شرکت تولید لباس، مورد بحث قرار گرفته است. اجرای آزمایشی نشان میدهد که RAS یک سیستم کابردی کاربرپسند و اقتصادی برای تخصیص منابع اثربخش میباشد. به دلیل داشتن خصوصیاتی خاص، این سیستم قادر به کاهش زمان جمعآوری داده ها برای تصمیم گیری در مورد سطح منابعی که تخصیص داده میشوند، کاهش خطا در تخصیص منابع از طریق روشهای استانداردسازی شده و افزایش دید عملکرد تولیدی با کنترل استفاده از منابع میباشد. اعتقاد بر این است که سیستم RAS نه تنها در صنعت پوشاک، بلکه در صنایع دیگر نیز کاربرد دارد.
مطالعات داخلی
خیرآبادی (1392) تاثیر ابعاد مدیریت کیفیت جامع را بر عملکرد نوآوری بررسی کرده است. برای دستیابی به این هدف ابعاد مدیریت کیفیت جامع (حمایت مدیریت ارشد، بهبود مستمر، مشارکت کارکنان و تمرکز بر مشتری) بر عملکرد نوآوری (محصول و خدمات، فرایند و عملکرد سازمانی) بصورت مستقیم و همچنین بصورت غیر مستقیم و بواسطه یادگیری سازمانی (استراتژی یادگیری و فرهنگ یادگیری) با بهره گرفتن از یک مدل مفهومی مورد مطالعه قرار گرفته است. خلاصه ای از استراتژیها و روش انجام کار در جدول 2-1 آمده است. نتایج نشان دادند که ابعاد مدیریت کیفیت جامع بر عملکرد نوآوری و یادگیری سازمانی تأثیر مثبت و مستقیم دارند. از بین این ابعاد، مشارکت کارکنان بیشترین تاثیر را بر عملکرد نوآوری در بین دیگر ابعاد دارا میباشد. همچنین یافتهها حاکی از آن بودند که یادگیری سازمانی نیز بر عملکرد نوآوری تأثیر مثبت و مستقیم دارند.
افشار (1391) نقش واسط مدیریت کیفیت جامع در رابطه بین مدیریت دانش و عملکرد سازمانی شرکتهای مستقر در پارک علم و فناوری خراسان را مورد مطالعه قرار داد. به منظور تحقق اهداف تحقیق چهار فرضیه تدوین شد. این فرضیات به روش مدل یابی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. سه فرضیه تحقیق مورد تأیید قرار گرفت و یک فرضیه نیز تأیید نشد. نتایج این پژوهش نشان داد که رابطه مستقیم و مثبتی بین مدیریت دانش و عملکرد سازمانی شرکتهای مستقر در پارک علم و فناوری خراسان وجود ندارد. با اینحال رابطه بین مدیریت دانش و مدیریت کیفیت جامع و همچنین رابطه بین مدیریت کیفیت جامع و عملکرد سازمانی مستقیم و مثبت ارزیابی شدند. در نتیجه مشخص گردید که مدیریت کیفیت جامع، به خوبی نقش واسط در رابطه بین مدیریت دانش و عملکرد سازمانی را ایفا می کند.
شفیعی و خاکی (1390) یک متدولوژی انتخاب بهینه پروژه پیشنهاد کردند که وابستگی بین معیارهای ارزیابی و پروژه های کاندید را با بهره گرفتن از فرایند تحلیل شبکه ای در یک مدل برنامه ریزی آرمانی صفر و یک نشان میدهد. در این تحقیق با بهره گرفتن از روش فازی دلفی[30]مفهوم فرایند تحلیل شبکه ای و برنامه ریزی آرمانی صفر و یک، روشی جامع تر برای موضوعات انتخاب پروژه های وابستهیحمل و نقل زیر ساخت[31] ارائه میگردد. همچنین، با بهره گرفتن از روش سوپرماتریس، روش دیگری برای تعیین تاثیرات ترکیبی عوامل روی مقیاسهای عملکرد سازمانی ارائه شد. حل این مسئله با بهره گرفتن از مصاحبه با گروه کارشناسان بوده است. با بهره گرفتن از این روش نتیجه گرفته شد که می توان مسئلههایی که چند معیاره[32] بوده و دارای وابستگی بین معیارها هستند و از نظر منابع نیز قابل اجرا میباشند، حل کرد. روش ترکیبی پیشنهادی در این تحقیق با دستیابی به نتایج جامعتر از روشهای متداول قبلی، به عنوان روش مناسب تصمیم گیری برای سرمایه گذاری در پروژه های زیرساخت حمل و نقل عمومی توصیه میگردد. استفاده از این روش ترکیبی منجر به حصول تصمیمی واقع بینانه تر نسبت به روشهای قدیمیتر نظیر AHP شده و نشان داد با لحاظ کردن وابستگی بین معیارها و گزینه ها با بهره گرفتن از این روش ترکیبی، به گزینهی بهینهتر و واقعیتری میتوان دست یافت.
عابدی و دیگران (1385)، تخصیص منابع با بهره گرفتن از تنظیم تابع هدف با در نظر گرفتن محدودیتهای آرمانی در بخش آموزشی، دانشگاهی وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی را ارائه دادند. برای گردآوری داده های مربوط به تابع هدف از پرسشنامه ماتریس تصمیم گیری استفاده شده و اطلاعات مربوط به آرمانها از اسناد و مدارک جمعآوری شدهاست. تابع هدف آرمانی از نوع مربعی بوده و بر اساس کمینه سازی توان دوم انحراف از آرمانها تنظیم شده است. نتایج ساختارهای اولویت بندی شده آرمانها، که تجزیه وتحلیلها و بررسی سیاستها براساس آنها صورت میگیرد با بهره گرفتن از مدلهای برنامه ریزی آرمانی، که در آن تابع هدف از نوع مربعی بوده و بر حسب انحرافات از هدف ها تنظیم شده که حل آنها به روش برنامه ریزی درجه دو با کمک نرم افزار MATLAB و Expert-choice میباشد. نتایج داده ها نشان داد که آرمانهای در نظر گرفته شده با کمی تغییرات محقق شدند. مقایسه مقدار انحراف از آرمانها دراین پژوهش با مقادیر واقعی متغیر حالت بیانگر توانایی بالای این روش در بهینهسازی تخصیص منابع بخش آموزش است. نتیجه کلی این بود که استفاده از برنامه ریزی آرمانی به بهینهسازی تخصیص منابع منجر شد. همچنین مشخص شد که عدم از استفاده از مدلهای کارآمد ریاضی در پیش بینی و هدفگذاری منجر به تخصیص منابع به طور غیربهینه می شود. استفاده از این مدل علاوه بر کمک به جهت دهی منابع، به یکپارچهسازی هدفهای مدیریت منابع در امور آموزشی نیز کمک می کند.
رفیعی و ربانی (2014) با بهره گرفتن از تحلیل شبکه ای فازی، مدل ترکیبی تولید برای انبار(MTS)[33] و تولید برای سفارش (MTO)[34] را در سطح استراتژیک انجام دادند. تصمیمات مشمول این سطح، تشکیل خانوادهای از محصولات و پارتیشنبندی سفارشات میباشد. در این پژوهش ابتدا تشکیل خانوادهای از محصولات توسعه داده شده و سپس از تجزیه تحلیل شبکه ای فازی برای حل مسائل مرتبط با تصمیمهای جزءبندی استفاده شده است. از آنجایی که تصمیمات استراتژیک با عدم اطمینان همراه هستند در این پژوهش از روش فازی استفاده شده است. ابتدا شبکه ای از معیارها و زیر معیارها تشکیل شده و با بهره گرفتن از اعداد فازی مقایسات زوجی صورت گرفت. بعد از مقایسات بین خوشهای ماتریس بدون وزن و در مرحله بعد ماتریس وزن دار تشکیل شد و وزنهای نهایی بدست آمد. وجود برخی از محدودیتها در این سیستم مانند زمان پیشبرد تولید، نقطهنظرها را به منظور بالانس بین تولید برای انبار و تولید برای سفارش با بهره گرفتن از سیستم ترکیبی MTS/MTO اصلاح کرد. قلمرو این تحقیق برنامه ریزی بلندمدت جزءبندی سفارشات در سیستم ترکیبی MTS/MTO میباشد.
کبریا و بردبار (1388) مولفههای اصلی مدیریت کیفیت فراگیر بر زندگی کاری معلمان را مورد بررسی قرار دادند. مولفههای اصلی مدیریت کیفیت فراگیر در این پژوهش عبارتنداز: چشماندازگرایی، توسعه مشارکت، حذف موانع، فرآیندگرایی، خلاقیت، غرور و لذت از کار، راندن ترس و بیم و ایجاد تغییر. فرضیه اصلی این پژوهش این است که بین کیفیت زندگی کاری کارکنان با بهرهوری آنان در آموزش و پرورش همبستگی مثبت و رابطه معنی داری وجود دارد. با بهره گرفتن از تحلیل واریانس چندراهه و آزمون فریدمن نتایجی را بدست آوردند. طبق نتایج بدست آمده در این تحقیق مشخص شد که کلیه مؤلفه های اصلی مدیریت کیفیت فراگیر بر کیفیت زندگی کاری معلمان تاثیر مثبت دارد و باعث بهبود کیفیت خدمات آموزشی آنان میگردد و مؤلفهی مشارکت معلمان و چشماندازگرایی بیشترین تاثیر را بر کیفیت زندگی کاری و راندن ترس و بیم و حذف موانع کمترین تاثیر را داشته است. این یافته ها نشان میدهد هرچه چشماندازگرایی در معلمان افزایش یابد، کیفیت زندگی کاری آنها هم افزایش میابد و هرچه توسعه مشارکت معلمان افزایش یابد، کیفیت زندگی کاری آنها نیز افزایش میابد.
پاسوار و مشبکی (1384) مدلی برای برنامه ریزی ملی با رویکرد مدیریت کیفیت جامع ارائه دادند. هدف این مدل تأمین رضایت مشتریان برنامه میباشد که واجد ویژگیهایی است که درصورت تحقق آنها رضایت برآورده خواهد شد. جامع بودن، عدالت، انعطافپذیري، هماهنگی، سازگاري درونی و بیرونی، عقلانیت و اثر بخشی از خصوصیات هدف مدل میباشند که براساس نظرهاي صاحبنظران برنامهریزي بهدست می آید. این برنامهریزي در مرحله تدوین برنامه خلاصه نشده و شامل تدوین، اجرا بررسی و اصلاح برنامه است و زمانی هدف مدل، یعنی رضایت مشتریان برنامه محقق می شود که کلیه مبانی ذکر شده به طورمستمر بهبود پیدا کنند.
سؤالات این تحقیق عبارتنداز: نآ
هدف اصلی برنامهریزي ملی با رویکرد مدیریت کیفیت جامع چیست؟، مبانی برنامهریزي ملی با رویکرد مدیریت کیفیت جامع چیست؟، عامل اصلی تحقق هدف برنامهریزي ملی با رویکرد مدیریت کیفیت جامع چیست؟
فرضیات این پژوهش شامل:
رضایت مشتریان برنامه، هدف برنامهریزي ملی با رویکرد مدیریت کیفیت جامع است.
بهینهسازي فرایندهاي برنامهریزي، توانمندسازي دست اندرکاران برنامه و تمرکز بر نیازهاي مشتریان برنامه، مبانی برنامهریزي ملی با رویکرد مدیریت کیفیت جامع را تشکیل می دهند.