وبلن از ناخشنودیای که در انسانها در اثر وجود داشتن یک فرهنگ رقابتی در جامعه ایجاد می شود سخن می گوید. او معتقد است در یک فرهنگ رقابتی که انسان ارزششان را در مقایسه با ارزش دیگران میسنجند، هر کسی پیوسته در تکاپوی آن است که از همسایگانش پیشی گیرد و تب چشم و همچشمی همگان را فرا میگیرد. به محض آن که شخص به تنعمهای تازهای دست مییابد و به معیار ثروت نوینی خو میگیرد، این معیار تازه نیز همچون معیارهای پیشین، دیگر نخواهد توانست او را به اندازه کافی ارضاء کند. هدف این انباشتگی ثروت، در مقایسه با قدرت پولی بقیه افراد اجتماع تعیین می شود(کوزر، ۱۳۸۵: ۳۶۲). هر فرد متعارفی تا زمانی که در مقایسه با دیگران احساس کمبود کند، پیوسته در ناخشنودی شدید از نصف کنونیاش به سر خواهد برد. اما زمانی که همین شخص به معیار متعارف قدرت مالی و یا طبقه دلخواهش دست یابد، تازه آن ناخشنودی شدید جایش را به این توقع بیقرارانه میدهدکه فاصله قدرت مالی خودش را با متوسط قدرت مالی اجتماعش زیادتر کند(همان منبع).
جمعبندی دیدگاه وبلن و شناسایی عوامل مرتبط با شادمانی: در یک فرهنگ رقابتی که انسان ارزششان را در مقایسه با ارزش دیگران میسنجند، تب چشم و همچشمی همگان افزایش پیدا می کند. به محض آن که شخص به تنعمهای تازهای دست مییابد و به معیار ثروت نوینی خو میگیرد، این معیار تازه نیز همچون معیارهای پیشین، دیگر نخواهد توانست او را به اندازه کافی ارضاء کند. درنتیجه ناخشنودی در انسانها در اثر وجود داشتن یک فرهنگ رقابتی در جامعه ایجاد می شود.
جدول شماره(۲-۱۲): جمعبندی دیدگاه پارسونز و شناسایی عوامل مرتبط با شادمانی
فرهنگ رقابتی | مقایسه ارزشهای خود با ارزشهای دیگران | افزایش چشم و همچشمی | ایجاد تنعمهای تازه | عدم ارضاء توسط معیار جدید | عدم شادمانی |
۲-۱-۱-۱-۵-۱۱. مرتون و دیدگاه نابسامانی اجتماعی
در دیدگاه نابسامانی اجتماعی جامعه یک موجود ارگانیک در نظر گرفته میشود که بایستی میان عضوهای آن هماهنگی و انسجام وجود داشته باشد و کلاً جامعه از تعاون میان اجزا تشکیل دهندهاش برخوردار باشد. بدیهی است مسأله اجتماعی ناشی از شرایطی است که این هماهنگی و انسجام و تعادل میان اجزا اصلی جامعه سست و شکننده شود. نظریهپرداز اصلی این دیدگاه روبرت مرتن است. او جامعه را متشکل از دو جزء اصلی میداند که در حالت عادی میان آنها هماهنگی و انسجام وجود دارد. از نظر او جامعه متعادل جامعهای است که در آن میان عناصر اصلی جامعه یعنی اهداف نهادی شده از یک سو و وسایل نهادی شده از سوی دیگر تعادل برقرار باشد. به عبارت دیگر، اگر در یک جامعه میزان تأکید بر اهداف نهادی شده با میزان تأکید بر وسایل نهادی شده، نزدیک بههم باشد، چنین جامعهای درگیر مشکل نیست. در واقع، اگر در یک جامعه تناسبی میان تبلیغ و ترویج اهداف اجتماعی با وسایل مشروع دسترسی به این اهداف وجود داشته باشد، اکثر افراد خود را موفق ارزیابی کرده و قادرند اهداف مورد نظر را که از طرف مختلف در معرض آن قرار میگیرند، دنبال کنند. اما اگر تبلیغ و ترویج اهداف اجتماعی به مراتب فراتر از امکانات لازم برای تحقق آن اهداف باشد، بسیاری از افراد آنجامعه خود را شکست خورده ارزیابی میکنند، چون که دسترسی به آن اهداف با ظرفیتهای موجود جامعه جز برای معدودی از افراد امکانپذیر نیست. با این وصف ما با جامعهای روبرو میشویم که دچار سوء یکپارچگی است و در این جامعه طبیعتاً اعتبار اهداف اجتماعی تبلیغ شده و خصوصاً مقررات و هنجارها سست میشود و خطر نابسامانی رو به تزاید جامعه را تهدید میکند (جمروزیک، ۱۹۹۸، ۲۶-۲۷ به نقل از معیدفر، ۱۳۸۱، ۱۲). از نظر مرتن در شرایط سوء یکپارچگی چهار نوع مسأله اجتماعی اتفاق میافتد که یکی از آن مسایل، مسأله انزواطلبی و گریز از جامعه است. افراد در شرایطی که دسترسی به اهداف اجتماعی را ناممکن ارزیابی میکنند، ممکن است جامعه را ترک گویند. البته یک نوع ترک، مهاجرت از آن جامعه است و نوع رایجتر آن گوشهگیری و عزلتگزینی سالم یا ناسالم است. رواج روحیه تصوف و عرفان منفی و یا بهرهبردن از مواد مخدر شیوههایی است که برای این انزوا طلبی در پیش گرفته میشود. به هرحال افسردگی، دلمردگی، یأس و نومیدی از نشانههای شرایط اجتماعیای است که افراد آن دست از تلاش و کوشش در جهت سازندگی و رشد و توسعه فردی و اجتماعی شستهاند. فقدان شادی و نشاط در چنین جامعهای به دلیل شکست و ناکامی افراد زیادی است که برای آنان امکان دسترسی به اهداف اجتماعی براساس امکانات موجود در جامعه فراهم نیست (پاندی، ۱۹۹۴، ۴۲-۴۳ به نقل از همان: ۱۳). براساس دیدگاه نابسامانی اجتماعی، تأکید زیاد بر اهداف اجتماعی و نادیده گرفتن شرایط اجتماعی تحقق آن اهداف، موجب ناکامی شدید اقشار وسیعی از افراد جامعه شده و این ناکامی موجب پرخاشگری، یأس، نومیدی و افسردگی میشود و جامعه دارای این مشخصات، جامعهای ناشاد است. در چنین جامعهای همچنین انزوای اجتماعی حکمفرماست و از این منظر نیز افراد جامعه از فقدان شادی و نشاط رنج میبرند. راهحل مواجهه با این مسأله نیز تجدیدنظر در اهداف اجتماعی و متناسب ساختن آن با شرایط اجتماعی و یا تلاش در جهت بهبود شرایط اجتماعی و استقرار عدالت اجتماعی در دسترسی اقشار مختلف جامعه به امکانات است(همان:۳۰).
جمعبندی دیدگاه مرتون و دیدگاه نابسامانی اجتماعی و شناسایی عوامل مرتبط با شادمانی: اگر تبلیغ و ترویج اهداف اجتماعی به مراتب فراتر از امکانات لازم برای تحقق آن اهداف باشد، بسیاری از افراد آن جامعه خود را شکست خورده ارزیابی میکنند. با این وصف ما با جامعهای روبرو میشویم که دچار سوء یکپارچگی است و اقشار وسیعی از افراد جامعه باناکامی شدید مواجه شده اند و این ناکامی موجب پرخاشگری، یأس، نومیدی و افسردگی میشود و جامعه دارای این مشخصات، جامعهای ناشاد است. در چنین جامعهای همچنین انزوای اجتماعی حکمفرماست و از این منظر نیز افراد جامعه از فقدان شادی و نشاط رنج میبرند.
ترویج اهداف اجتماعی فراتر از امکانات لازم | شکست خوردن | سوء یکپارچگی | پرخاشگری، یأس، نومیدی و افسردگی | انزوای اجتماعی | عدم شادمانی |
جدول شماره(۲-۱۳): جمعبندی دیدگاه مرتون و دیدگاه نابسامانی اجتماعی و شناسایی عوامل مرتبط با شادمانی
۲-۱-۱-۱-۵-۱۲. آنتونی گیدنز